پروژههای زیرساختی چین در سرتاسر دنیا چه نتیجهای در مقایسه با برنامه آمریکا برای بازسازی اروپا در دوره بعد از جنگ جهانی دوم خواهد داشت.
آمریکا هفتاد سال پیش لایحه همکاری اقتصادی یا برنامه مارشال را تصویب کرد. این طرح از سخنرانی جرج مارشال، وزیر خارجه آمریکا در دانشگاه هاروارد الهام گرفته و هدف آن احیای اقتصادهای نابود شده اروپا در مدت جنگ جهانی دوم بود. ژی جین پینگ، رئیسجمهور چین تقریباً پنج سال قبل ابتکار اقتصادی خود را در دانشگاه نظربایف در قزاقستان معرفی کرد. این طرح با نام یک کمربند، یک جاده شناخته میشود و هدف آن گسترش زیرساختها، تجارت و دوستی در بیش از 70 کشور از منطقه بالتیک تا اقیانوس آرام است.
طرح آقای شی دارای تعدادی اهداف ژئوپلیتیک است و برخی آن را با برنامه توسعه اقتصادی آمریکا در اواسط قرن بیستم مقایسه میکنند. برخی ادعا میکنند که این طرح حتی بزرگتر خواهد بود. اما آیا این موضوع صحت دارد؟ بالاخره برنامه مارشال یک چشمانداز سیاسی بزرگ محسوب میشد. دین آچسون، جانشین آقای مارشال در وزارت خارجه گفته است که وینستون چرچیل طرح آمریکا برای فراهمسازی غذا، مواد خام و تجهیزات برای اروپا را به عنوان سخاوتمندانهترین عمل در تاریخ توصیف کرده بود. اروپا در زمان سخنرانی مارشال در هاروارد در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار داشت. قاره اروپا بعد از پایان طرح مارشال در حال تجربه کردن یک معجزه اقتصادی بود. مسلماً چین نمیتواند به چنین دستاوردی برسد. این طور نیست؟
اما همانطور که تاریخدانان اقتصادی همچون الن میلوارد، برد دلونگ و بری ایچگرین اشاره کردهاند، برنامه مارشال بر خلاف باور عمومی نسبتاً متوسط بود. بین آوریل 1948 و تابستان 1951 تقریباً 13 میلیارد دلار سرمایهگذاری شد. چنانچه تورم بهای مصرفکننده در آمریکا را در نظر بگیریم، این مبلغ معادل با 130 میلیارد دلار امروزی خواهد بود. البته چنانچه شاخص جامعتری از افزایش قیمتها را منظور کنیم، حجم سرمایهگذاری معادل با 110 میلیارد دلار امروزی محاسبه میشود. این سرمایه بین 16 کشور تقسیم شده بود و به طور میانگین کمتر از 2.5 درصد از تولید ناخالص ملی آنها را تشکیل میداد.
این کمک مالی با افزایش واردات و سرمایهگذاری مسلماً به احیای اقتصاد اروپا کمک کرد. البته تأثیر آن قابلتوجه نبوده است. مطابق با محاسبات آقای ایچگرین، این برنامه در طول عمر خود فقط 0.3 رشد اقتصادی در این کشورها به همراه داشته است. طرح مارشال سخاوتمندانهترین عمل در تاریخ نیز نبوده است. در واقع، چرچیل این تمجید و ستایش را برای برنامه مارشال ذکر نکرده بود. منظور او سیاست وام و اجاره بوده است که قبل از برنامه مارشال بین سالهای 1941 تا 1945 برای کمک به متحدان آمریکا اتخاذ شد.
اما طرح جدید چین چه عملکردی در مقایسه با برنامه مارشال خواهد داشت؟ مقایسه کردن این دو برنامه کار دشواری است، زیرا هیچکس نمیداند که طرح یک کمربند، یک جاده تا چه اندازه بزرگ خواهد بود. مطابق با آمارهای رسمی، سرمایهگذاری مستقیم چین در کشورهای مشارکتکننده در این طرح بین سالهای 2014 تا 2017 فقط 56 میلیارد دلار بوده است. اما مطابق با محاسبات دریک سیزور، کارشناس موسسه آمریکن اینترپرایز، سرمایهگذاریهای اعلام شده در مجموع به 118 میلیارد دلار میرسند. البته هیچکدام از محاسبات اشاره شده وامهای اعطا شده توسط بانکهای چین از جمله بانکهای تحت کنترل دولت همچون بانک توسعه چین و بانک صادرات-واردات چین را در نظر نگرفتهاند. بانک توسعه و بانک صادرات-واردات ادعا میکنند که به ترتیب 180 میلیارد و 110 میلیارد دلار در اختیار کشورهای دیگر قرار دادهاند.
سرمایهگذاریهای اعلام شده تاکنون از برنامه مارشال فراتر میروند. طرح یک کمربند، یک جاده تازه در حال شروع شدن است. در یکی از کنفرانسهای دولتی برگزار شده در ماه مه 2017 تخمین زده شد که دولت چین در طول پنج سال بعد بیش از 150 میلیارد دلار سرمایهگذاری خواهد کرد. هیچکس نمیداند که حجم کلی سرمایهگذاری در طول عمر این طرح چه قدر خواهد بود. البته مقامات چینی رقمی فراتر از یک تریلیون دلار را بر زبان میآورند. در برخی گزارشها نیز رقم 8 تریلیون دلار ذکر میشود که منبع آن مشخص نیست. اما شاید با گزارش بانک توسعه آسیا در سال 2009 در ارتباط باشد که در آن حجم سرمایهگذاری مورد نیاز در زیرساختهای آسیا تخمین زده شده بود.
این حجم سرمایهگذاری بسیار فراتر از برنامه مارشال خواهد بود. اما ضرورتاً از لحاظ سخاوت به آن نمیرسد. توجه داشته باشید که بیش از 90 درصد پول تزریق شده در برنامه مارشال کمک بلاعوض بود. علاوه بر این، کل سرمایه توسط دولت آمریکا تأمین شد. از سوی دیگر، مجموعهای از منابع مختلف از جمله نهادهای خصوصی سرمایهگذاریهای طرح یک کمربند، یک جاده را فراهم میکنند و انتظار دارند که بازدهای را از حامیان مالی خود به دست آورند. جذابترین پروژههای این طرح احتمالاً حتی بدون کمک آقای شی جین پینگ پشتیبانی مالی میشدند.
اما برای ارزیابی سطح سخاوت چینیها بهتر است که تفاوت بین بازدهی حاصل شده در پروژههای طرح یک کمربند، یک جاده و نرخ تقاضا شده در بازار آزاد را محاسبه کرد. چین تا حدودی از لحاظ مالی از خود گذشتگی نشان داده است. اما باید به ریسک نکول (ریسک اعتباری) پایینتر در این طرح نیز اشاره کرد، زیرا برای بسیاری از وامگیرندگان نکول شدن وامهای نهادهای دولتی چین در مقایسه با وامدهندههای خصوصی کمتر دلهرهآور به نظر میرسد.
سخاوتمندانهترین برنامه تغییرات ساختاری
اما تکیه کردن بر ارزش پولی باعث میشود که تأثیرات طرح یک کمربند، یک جاده و برنامه مارشال به ترتیب بیشتر از حد واقعی و کمتر از حد واقعی نشان داده شوند. مطابق با گزارش آقای دلونگ و ایچگرین، اهمیت اصلی برنامه آمریکا در پول تزریق شده به اقتصادهای اروپایی نبود. در عوض، ما باید بر روی سیاستهای ترویج شده توسط این برنامه تمرکز کنیم. دولتهای اروپایی برای دریافت کمکهای آمریکا باید پایداری مالی را به بازارهای خود بازمیگرداندند و موانع تجاری را حذف میکردند. علاوه بر این، آنها باید سرمایهای به اندازه برنامه مارشال فراهم میکردند که خرج کردن آن تنها با مجوز دولت آمریکا امکانپذیر بود.
آمریکاییها همیشه به خواستههای خود نمیرسیدند. اما در هر صورت برنامه مارشال اروپاییها را تشویق کرد تا تورم خود را از بین ببرند و کسری بودجه خود را کاهش دهند. در نهایت، آنها باید موانع وارداتی و سیستمهای کنترل قیمت را کنار میگذاشتند. این اصلاحات مزایای زیادی به همراه داشتند. کشاورزان آلمانی قبل از سال 1948 محصولات خود را به خاطر ترس از تورم و مالیات به دامهایشان خوراندند و از فروش آنها در شهرها صرفنظر کردند، زیرا میترسیدند که ارزش پول به خاطر تورم از بین برود یا اینکه دولت پولهای آنها را توقیف کند. هنری والیخ، اقتصاددان آمریکایی گزارش کرده است که در آن زمان کارخانهها دستمزد کارگران خود را با لامپهای روشنایی یا کفشهای تولید شده در خط مونتاژ یا زغالسنگ استفاده شده در کورهها پرداخت میکردند. بعد از آنکه اعتماد مردم به اسکناس کشور بازگردانده شد، کشاورزان و کارگران دوباره میتوانستند برای پول کار کنند. این موضوع به احیا تولید و تجارت منجر شد.
اما تأثیرات طرح یک کمربند، یک جاده قابل مقایسه با برنامه مارشال نخواهد بود. چین هنوز تمایلی به مداخله در امور اقتصادی کشورهای دیگر ندارد، مگر در مواقعی که منافعش به خطر افتاده باشند. علاوه بر این، بیشتر کشورهای مشارکتکننده در این طرح از لحاظ اقتصادی آزادی بیشتری در مقایسه با چین دارند. دلیل نتیجه گرفتن برنامه مارشال این بود که نقش مهمی به بازارها در تخصیص منابع اعطا کرد. طرح یک کمربند، یک جاده تلاشی برای پیادهسازی این اصل در کشورهای دیگر نخواهد کرد، زیرا چین هنوز آن را در کشور خود اتخاذ نکرده است.
منبع: اکونومیست