ریشهکن کردن فقر مدتهاست که به یک اولویت اصلی حزب کمونیست چین تبدیل شده و منبع اصلی مشروعیت این حزب به شمار میرود. در زمان ریاست جمهوری شی جین پینگ، حزب کمونیست هدف بیسابقهای را برای پایان دادن به فقر مطلق تا پایان سال 2020 دنبال کرده است.
دگرگونی و تغییر شکل چین از یک جامعه کشاورزی به دومین اقتصاد بزرگ جهان، صدها میلیون نفر را از فقر مطلق و شدید خارج کرده است. حزب کمونیست چین، به عنوان بخشی از برنامههای گستردهتر برای تبدیل چین به جامعهای “نسبتا مرفه”، هدف بیسابقهای را برای ریشهکن کردن فقر در این کشور تا پایان 2020 میلادی تعیین کرد. در حالی که شی جین پینگ رئیس جمهور چین در دسامبر 2020 رسما “پیروزی بزرگ” بر فقر را اعلام کرد، ولی همچنان صدها میلیون نفر در چین با درآمد پایین و استانداردهای ضعیف زندگی دست به گریبان هستند.
[cycloneslider id=”10″]
سنجش پیشرفت چین در زمینه فقر
ریشهکن کردن فقر مدتهاست که برای جامعه جهانی، چالشی دیرینه و پایدار بوده است. افرادی که در فقر مطلق زندگی میکنند، از محرومیت شدید از نیازهای اساسی انسانی از جمله غذا، آب آشامیدنی سالم، بهداشت، فاضلاب، سرپناه، آموزش و پرورش رنج میبرند. در حالی که فقر یک مساله چندبعدی است، ولی به طور کلی با سطح درآمد اندازهگیری و سنجش میشود. خط فقر مطلق بینالمللی فعلی که توسط بانک جهانی ایجاد شده، معادل درآمد 1.90 دلار در روز (بر اساس برابری قدرت خرید در سال 2011 ) است.
با استفاده از خط فقر مطلق 1.90 دلار در روز، نرخ فقر جهانی از 36.2 درصد جمعیت جهان در سال 1990 میلادی (معادل 1.9 میلیارد نفر) به 8.7 درصد (معادل 668.7 میلیون نفر) در سال 2018 به طور چشمگیری کاهش یافته است. چین بیش از 60 درصد این کاهش را به خود اختصاص داده است. دههها رشد سریع اقتصادی در چین به نجات 748.5 میلیون نفر از فقر مطلق کمک کرده و نرخ فقر این کشور را از 66.3 درصد به تنها 0.3 درصد کاهش داده است.
چین در بین 15 کشور در حال توسعه پرجمعیت جهان، بیشترین افت نرخ فقر را شاهد بوده است. با این حال، سهم گسترده چین در ریشهکن کردن فقر جهانی، عمدتا تابعی از جمعیت آن است. ویتنام نیز موفق شد نرخ فقر مطلق خود را از 61.3 درصد از سال 1990 به 1.9 درصد در سال 2018 کاهش دهد، و در این زمینه تقریبا با چین برابر شود. با اینحال، به دلیل آنکه جمعیت ویتنام بخش کوچکی از جمعیت چین است، موفقیتهای این کشور در جنوب شرقی آسیا از سال 1990 تاکنون تنها 3.2 درصد از کاهش جهانی فقر را به خود اختصاص داده است. ارزیابی فقر مطلق تنها بخشی از داستان را بیان میکند. علاوه بر خط بین المللی فقر مطلق 1.90 دلاری در روز، بانک جهانی توصیه میکند که برای ارزیابی و سنجش فقر در کشورهایی با درآمد متوسط پایین و متوسط بالا به ترتیب از 3.20 دلار و 5.50 دلار در روز بهعنوان معیار استفاده شود. مقایسه پیشرفت در این 3 خط بینالمللی فقر، تصویری دقیقتر از ریشهکن کردن فقر را ارائه میدهد. تصویر زیر نشان میدهد که چگونه نرخ فقر در چین از 1990 تا 2018 تغییر کرده است.
وقتی خط فقر 5.50 دلار در روز برای چین، کشوری با درآمد متوسط به بالا اعمال میشود، 17 درصد جمعیت این کشور (237.2 میلیون نفر) هنوز در سال 2018 در فقر زندگی کردهاند. این رقم به طور محسوسی از برخی کشورهای دیگر با درآمد متوسط، بیشتر است. به عنوان مثال نرخ فقر 8.5 درصدی ترکیه معادل نیمی از نرخ فقر چین بوده است. ایران نیز (15 درصد) کمی بهتر از چین ظاهر شده است. با این حال، چین هنوز از برزیل (19.8 درصد) و مکزیک (22.7 د رصد) پیشی گرفته است.
گرچه پیشرفت ریشهکنی فقر در چین چشمگیر بوده، ولی این روند بدون مشکلات نیز نبوده است. مدتهاست که فقر در مناطق روستایی شدیدتر است. در 2018 نرخ فقر مطلق در مناطق روستایی چین تقریبا 5 برابر بیشتر از مناطق شهری بود. خط فقر ملی چین به خوبی این شکاف بین روستا و شهر را منعکس کرده است. آمارهای رسمی فقط اطلاعات مربوط به فقر در مناطق روستایی را ارائه میدهد، نه کل جمعیت کشور را. خط فقر فعلی چین در سال 2011 ایجاد شد و 339.7 دلار (2300 یوان) در سال با قیمتهای ثابت 2010 تعیین شد که معادل 0.93 دلار (6.3 یوان) در روز است. با این حال، هنگامی که اختلافات قیمتی میان شهر و روستا تعدیل شود، خط فقر روستایی چین برابر با 2.30 دلار در روز بر اساس قدرت برابری خرید سال 2011 است.
خط فقر روستایی چین به طور قابلتوجهی بالاتر از خط فقر مطلق بین المللی 1.90 دلاری است و در سالهای اخیر تمایل داشته است تا نرخ فقر در مناطق روستایی را به طور قابل توجهی بالاتر نشان دهد. به عنوان مثال در سال 2015، خط فقر چین 5.7 درصد از قشر روستایی را در فقر نشان داده است، در حالی که خط بینالمللی، نرخ فقر روستایی را فقط 1.3 درصد نشان داده است.
تلاش چین برای پایان دادن به فقر
ریشهکن کردن فقر مدتهاست که به یک اولویت اصلی حزب کمونیست چین تبدیل شده و منبع اصلی مشروعیت این حزب به شمار میرود. در زمان ریاست جمهوری شی جین پینگ، حزب کمونیست هدف بیسابقهای را برای پایان دادن به فقر مطلق تا پایان سال 2020 دنبال کرده است. چین قرار است به اهدافش برسد، اما سوالاتی درباره پایداری اقدامات دولت چین باقی میماند. موفقیت چین در ریشهکن کردن فقر عمدتا نتیجه دههها رشد سریع اقتصادی است. تنها طی دو دهه گذشته، درآمد سرانه ناخالص ملی چین (GNI) بیش از ده برابر افزایش یافته است و از 940 دلار در سال 2000 به 10410 دلار در سال 2019 رسیده است. این رقم دو برابر بیشتر از رقم تحقق یافته توسط روسیه است، که دومین رشد سریع را در میان اقتصادهای بریکس (BRICS) داشته است.
با این حال، رشد اقتصادی به شدت نامتوازن بوده است، به طوری که مشاغل تولیدی پردرآمد در مناطق شهری تجمع کردهاند. دولت چین با تمرکز بر ریشهکن کردن فقر در مناطق روستایی، اقدامات خود را برای رفع این شکاف آغاز کرد. در 1986 میلادی، دفتر شورای دولتی را برای شناسایی شهرستانهای فقیر ایجاد کرد، یک خط فقر ملی تعریف و ایجاد کرد، و بودجههای ویژهای را برای کاهش فقر ایجاد کرد.
در 1994 دولت برنامه 7 ساله را با اولویت ریشهکن کردن فقر ارائه داد که هدف آن خارج کردن 80 میلیون نفر از فقر در مدت 7 سال بود.مقامهای مرکزی همچنین مکانیزمهای همکاری ایجاد کردند تا مناطق ساحلی شهرنشینتر بتوانند از مناطق فقیرتر غربی حمایت کنند. طرح بعدی موسوم به “طرح کلی ریشهکن کردن فقر و توسعه مناطق روستایی چین” (در سالهای 2001 و 2011) هزینههای مدارس ابتدایی را همراه با سایر تدابیر و اقدامات برای دانشآموزان روستایی را حذف کرد. چین همینطور برنامه پوشش دیبائو را گسترش داد؛ یک برنامه انتقال پول بدون پیششرط که بهعنوان شبکه اصلی ایمنی برای فقیرترین افراد چینی به شمار میرود. دیبائو که نخستین بار در سال 1993 میلادی به طور آزمایشی در شانگهای اجرا شد، به این منظور گسترش یافت تا تمام مناطق شهری را در سال 1999 و تمام مناطق روستایی را در سال 2007 مورد پوشش دهد.
رئیس جمهور چین از زمان به قدرت رسیدن در سال 2012 ، ریشهکن کردن فقر را به عنوان یک هدف اصلی سیاسی قرار داده است. تحت رهبری شی جین پینگ، چین راهبرد “فقرزدایی هدفمند” را دنبال کرده است؛ مفهومی که وی برای نخستین بار در جریان سفر به استان هونان مطرح کرد. در اواخر 2015 دولت چین به مناسبت یکصدمین سالگرد تاسیس حزب کمونیست چین در سال 2021، رسما متعهد به ریشهکن کردن فقر تا پایان سال 2020 شد. دولت چین فقر را به عنوان سطوح درآمدی در یا زیر خط فقر روستایی 339.7 دلار (2300 یوان) یا کمتر در سال مطابق با ارزشهای ثابت در 2010 تعریف کرد.
رهبران چین همچنین متعهد شدند تا “دو نگرانی” (غذای ناکافی و پوشاک ناکافی و نامناسب) را از بین ببرند و “سه ضمانت” (دسترسی به بهداشت، آموزش و مسکن) را تامین کنند. در مجموع و به طور کلی، تعهدات دولت در حدود 5 سال بیش از 70 میلیون نفر را از فقر خارج میکند. این اهداف در گستره خود بیسابقه است، زیرا دولتهای قبلی چین عموما فقط متعهد به کاهش دادن فقر و نه ریشهکن کردن کامل آن بودند.
برای دستیابی به این اهداف، دولت تلاش برای شناسایی و ردیابی فقر را افزایش داد. تا سال 2014 مقامات بیش از 29.5 میلیون خانواده فقیر و 89.6 میلیون فقیر و 128 هزار روستای فقیر را شناسایی کردند. بودجه سالانه دولت نیز برای کاهش فقر بیش از دو برابر افزایش یافت و از 7.5 میلیارد دلار (46.8 میلیارد یوان) در سال 2015 میلادی به 18.3 میلیارد دلار (126.1 میلیارد یوان) در سال 2019 رسید.
در دسامبر 2020 در جلسه کمیته Politburo دفتر سیاسی حزب کمونیست چین، شی جین پینگ اعلام کرد که “چین هدف خود را برای ریشهکن کردن فقر به سرانجام رسانده است… طبق برنامه و به پیروزی چشمگیری دست یافته است که جهان را تحت تاثیر قرار میدهد.” رئیس جمهور چین افزود: همه شهرستانها از فهرست مناطق فقیر دولت حذف شده و طبق استانداردهای فقر در چین، حدود 100 میلیون نفر در 8 سال گذشته از فقر خارج شدهاند.
با این حال هنوز سوالات و ابهاماتی درباره تدابیر مختلف دولت مطرح شده است. یک انتقاد مکرر این است که در پوشش دیبائو شکافهای عمدهای وجود دارد. بودجه دیبائو توسط دولت مرکزی تامین میشود، ولی مقامهای محلی تعیین میکنند که کدام خانوارها میتوانند این پول را دریافت کنند. این امر منجر به موارد فساد مالی و عدم پوشش کافی و گسترده شده است. تا اواسط 2020 این برنامه تنها 3.1 درصد کل جمعیت چین را پوشش داد و پرداختهای ماهیانه دیبائو برای دریافتکنندگان شهری فقط 92.6 دلار (651.8 یوان) و برای دریافتکنندگان روستایی فقط 67.2 دلار (473 یوان) بود.
این نگرانی نیز وجود دارد که برنامههای انتقال پول به صورت نقدی مثل دیبائو، انگیزه لازم برای اشتغال را از بین میبرد، مسالهای که پایداری طولانی مدت ریشهکن کردن فقر را تهدید میکند. برخی از دولتهای محلی اقداماتی را برای انتقال دریافتیهای رفاهی به اشتغال تجربه کردهاند، ولی شواهد محدودی درباره موثر بودن این راهکار وجود دارد. بدون راه حلهای پایدارتر، چین با این خطر روبرو است که آسیبپذیرترین شهروندان خودش را در معرض بازگشت به فقر مطلق قرار دهد.
پشت پرده آسیبپذیری
علیرغم سالها در اولویت قرار دادن فقر در مناطق روستایی، میلیونها نفر از ساکنان روستاها همچنان با استانداردهای پایین زندگی دست و پنجه نرم میکنند. حتی در شهرها، کارگران مهاجر با شرایط کاری ناامن روبرو هستند و از دسترسی به برخی از شبکههای محافظتی تامین اجتماعی محروم هستند.
یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی- اجتماعی که چین با آن روبرو است، شکاف توسعه بین مناطق روستایی در غرب و مناطق شهری در شرق است. به طور میانگین، درآمد ساکنان استانها و شهرداریهای شرقی بسیار بالاتر از درآمد مناطق غربی است، این مساله اجازه میدهد تا آن مناطق به طیف گستردهتری از کالاهای مصرفی دست پیدا کنند. به عنوان مثال، در شهر بزرگ و ساحلی شانگهای، درآمد سرانه سالیانه در حدود 10052 دلار (69442 یوان) در سال 2019 بوده است. تقریبا در 2000 کیلومتری غرب شانگهای، ساکنان استان گانسو با درآمد سرانه تنها 2771 دلار (19139 یوان) زندگی میکردند.
شکاف توسعه شهری- روستایی، تاثیرات بزرگ و عمدهای بر کیفیت زندگی دارد و تقریبا بر روی همه، چیز از عادات غذایی گرفته تا مرگ و میر ناشی از بیماری تاثیر میگذارد. در سال 2018 ساکنان مناطق شهری 13.5 درصد گوشت بیشتری نسبت به روستاییان مصرف کردهاند. بر عکس؛ ساکنان روستاها 35 درصد غلات بیشتر خوردهاند که ارزانتر از گوشت است. تحقیقات همچنان نشان داده است که ساکنان روستاها با مرگ و میر بیشتری در اثر بیماریهایی مثل سرطان روبرو هستند. یک مطالعه و تحقیق نشان داده است که بروز سرطان (در هر 100 هزار نفر) در مناطق شهری بیشتر است، ولی مرگ و میر ناشی از سرطان (در هر 100 هزار نفر) در مناطق روستایی بیشتر بوده است. در سال 2015 میلادی، مرگ و میر ناشی از سرطان در میان ساکنان روستاها حدود 36 درصد بیشتر بوده است.
در شهرهای چین نیز نابرابری های بزرگ و عمدهای وجود دارد. در سال 2019 میلادی بیش از 290.8 میلیون کارگر مهاجر روستایی در چین بودند که 37.5 درصد کل جمعیت نیروی کار این کشور را تشکیل میدهد. حدود 46 درصد آنها در مشاغل تولیدی و صنعتی و ساختمانی اشتغال داشتند که شغلهایی هستند که نیروی کار بیشتری نیاز دارد و خطرات بیشتری برای آسیبدیدگی دارند.
بسیاری از کارگران مهاجر در گروه “اشتغال آسیبپذیر” در نظر گرفته میشوند، که با “درآمد ناکافی، بهرهوری پایین و شرایط سخت کار”، تعریف و مشخص میشود. حدود 43.8 درصد جمعیت نیروی کار چین در سال 2018 در معرض اشتغال آسیبپذیر قرار داشتند. گرچه این رقم بسیار کمتر از هند (76.7 درصد) است، ولی از سایر کشورهای بریکس چون برزیل (27.6 درصد)، آفریقای جنوبی (9.7 درصد) و روسیه (5.3 درصد) بالاتر است.
بسیاری از کارگران مهاجر همچنین به دلیل سیستم هوکو (hukou) یا سیستم ثبت خانوار، به حمایتهای شبکه تامین اجتماعی دسترسی ندارند. سیستم هوکو برای کنترل مهاجرت داخلی شهروندان چینی طراحی شده است و میتواند دسترسی کارگران مهاجر بدون هوکوهای شهری را به خدمات عمومی مانند دیبائو محدود کند. در سال 2017 فقط 22 درصد کارگران مهاجر دارای مستمری اساسی یا بیمه درمانی بودند و تنها 17 درصد آنها تحت پوشش بیمه بیکاری قرار داشتند. فرزندان کارگران مهاجر نیز با چالشهایی روبرو هستند، زیرا اغلب مجبور به تحصیل در مدارس جداگانهای میشوند که آموزش با کیفیت پایینتری را ارائه میدهند.
دولت چین برای رفع شکافها و نابرابریها با فشارهای فزایندهای روبرو شده است. در ماه می 2020 میلادی، لی کی کیانگ نخست وزیر چین، گزارش سالیانه عملکرد دولتش را ارائه داد و در این گزارش اعلام کرد که “دولت سیاسی را اتخاذ خواهد کرد تا کارگران مهاجر روستایی دسترسی مساوی و برابر به خدمات اشتغال در شهرهای محل کار خود داشته باشند”، وی همچنین اعلام کرد که به افراد کمدرآمد اجازه داده میشود تا پرداخت حق بیمه تامین اجتماعی را به تعویق بیندازند. گرچه این اقدامات شاید بتواند در کوتاهمدت موجب کاهش ضربه اقتصادی به قشر آسیبپذیر چین شود، ولی موانع قابلتوجه همچنان باقی است. رشد اقتصادی سریع و پایدار، مدتهاست که عامل اصلی ریشهکن شدن بیشتر فقر در چین بوده است. با کاهش رشد اقتصادی چین، سرعت ریشهکن کردن فقر نیز کاهش مییابد. بنابراین، گذار و انتقال چین به جامعهای “کاملا توسعه یافته، ثروتمند و قدرتمند” تا سال 2049 میلادی که مصادف با صدمین سالگرد تاسیس این کشور است، همچنان یک چالش بزرگ در سالهای آینده باقی خواهد ماند.