انتشار خبر همکاریهای گسترده و مخفی نظامی بین امارات و چین نشان میدهد که این کشور حتی به بهانه نارضایتی آمریکاییها در صدد گسترش روابط راهبردی با چین است.
کمتر کسی شک دارد که امارات از مهمترین متحدان آمریکا در منطقه است. این کشور در کنار بحرین اولین کشورهای حاشیه خلیج فارس بودند که در قالب «پیمان ابراهیم» رژیم صهیونیستی را به عنوان یک کشور به رسمیت شناختند و سفارتخانه خود را در تلآویو افتتاح کردند.
امارات به سرعت پاداش خود را از این اقدام گرفت. امضای یک تفاهمنامه نظامی برای دریافت جنگندههای اف-35 و هواپیماهای بدون سرنشین تهاجمی که امارات را تبدیل به اولین کشور عربی میکند که یک جنگنده پنهانکار را در نیروی هوایی خود به خدمت میگیرد.
البته همانگونه در دهه 80 میلادی رژیم صهیونیستی با فروش جنگنده اف-15 به عربستان سعودی مخالفت کرد و در نهایت با اعلام موافقت ضمنی توانست امتیازات مهمی همچون فروش جنگندههای «استرایک ایگل» با قابلیت عملیات هوایی در سرتاسر خاورمیانه را دریافت کند، این بار نیز ژنرالهای ارتش رژیم صهیونیستی تلاش کردند تا این اقدام را خلاف تعهد قانونی آمریکا برای حفظ برتری ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کنند که در نهایت با تعهد کمپانی لاکیهد مارتین برای تحویل جنگندهای با پنهانکاری کمتر به اماراتیها این بار نیز مسئله فیصله پیدا کرد.
با این رابطه نزدیک نظامی کمتر کسی تصور میکند که نگرانی از جانب ابوظبی متوجه آمریکاییها باشد اما هشدار اخیر واشنگتن در خصوص فرود دو هواپیمای مشکوک در امارات نشان داد که بازیهای پیچیدهتری در خاورمیانه جریان دارد.
* هواپیماهای نظامی چین در امارات چه میکنند؟
زمانی که نشریه والاستریت ژورنال از فرود هواپیماهای چینی در خاک امارات خبر داد، این سوال برای بسیاری ایجاد شد که چینیها در امارات چه میخواهند؟
این حرکت آمریکاییها را بسیار هراسان کرد به خصوص این که چینیها مصرانه به دنبال کشف جزییات بیشتر از جنگنده اف-35 لاکهید مارتین هستند و حضور همزمان این جنگنده و به احتمال زیاد حضور فعال برخی شرکتهای تسلیحاتی چینی موجب نگرانی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا خواهد شد.
این نگرانی آنچنان است که آمریکاییها ادامه چنین همکاریهایی را منجر به بسته شدن ادامه همکاریهای تسلیحاتی بین دو طرف دانستهاند.
اگر کسی فکر میکند که حضور نظامی چین در امارات ناشی از یک تصمیم ناشی از اقتضائات روز است باید نگاهی به تاریخچه این همکاریها بیندازد.
واقعیت این است که امارات سالهاست به چین بهعنوان یک متحد جدی چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه نظامی و امنیتی نگاه میکند. این همکاری دقیقاً از همان زمانی آغاز شد که امارات برای متنوعسازی روابط خود با قدرتهای بزرگ جهان شروع به یک مشارکت راهبردی گسترده با چین به عنوان قطب جدید دنیا کرد.
بخشی از این همکاریها علاوه بر حوزه اقتصاد به همکاریهای نظامی اختصاص یافت. اولین قرارداد رسمی در این باره در سفر «محمد بن زاید» ولیعهد امارات که فرماندهی کل نیرویهای مسلح این کشور را بر عهده دارد در سال 2019 امضا شد. هدف از امضای این توافقنامه همکاری نظامی توسعه همکاری و ایجاد چارچوب روابط میان دو کشور در زمینه نظامی بود.
البته طبیعی است که چین نسبت به امنیت امارات حساسیت جدی داشته باشد چرا که بر طبق آمارها هماکنون نزدیک به 200 هزار چینی در این کشور ساکن هستند، به این ترتیب امارات اصلیترین پایگاه چینیها در منطقه خاورمیانه هستند.
علاوه بر این امارات یکی از مهمترین کشورهای منطقه در طرح بزرگ «یک کمربند یک جاده» است. اماراتیها امید فراوانی دارند تا بنادر خود را تبدیل به یک سرپل جدید برای تجارت با چین کنند.
این طرح علاوه بر توسعه بنادر شامل یک سلسله خطوط راهآهن میشود که با گذر از عربستان و اردن به بندر حیفا در خاک فلسطین اشغالی میرسند؛ جایی که شرکتهای چینی در حال توسعه اسکلههای جدید هستند. به این ترتیب علاوه بر راه آبی امکان ادامه رابطه تجاری با غرب حتی در صورت بسته شدن تنگه بابالمندب و کانال سوئز نیز وجود دارد؛ مسالهای که نشان داد چگونه با واژگونی یک کشتی تجاری میتواند به یک بحران بزرگ بینالمللی تبدیل شود.
چین همکاری خود را با امارات در این زمینه از مدتها قبل و در قالب فروش تسلیحات به امارات آغاز کرده بود. امارات نشان داده اشتهای زایدالوصفی برای افزایش بودجههای تسلیحاتی دارد.
* سلاحهای چینی بازار امارات را تسخیر میکنند
امارات از زمانی که در قالب عملیات ائتلاف متجاوز با همدستی عربستان سعودی در بمباران یمن مشارکت خود را آغاز کرد با سرعت حیرتانگیزی در حال تزریق هر چه بیشتر بودجه به نیروهای نظامی خود است. بر اساس دادههای آماری، امارات متحده عربی 19.8 میلیارد دلار برای امور دفاعی در سال 2020 هزینه کرده (معادل 5.6 درصد از تولید ناخالص داخلی) که این عدد بیانگر دومین هزینه کننده بزرگ در منطقه است. رتبه اول در اختیار عربستان سعودی است که بودجه نظامی آن حتی از کشوری مانند روسیه نیز بیشتر است. بین سالهای 2010 و 2019 تخمین زده میشود که بین 15 تا 16 درصد بودجه دفاعی سالانه امارات متحده عربی صرف خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی از پیمانکاران خارجی شده باشد. این رقم بالا برای خرید تسلیحات برای بسیاری از کشورها بسیار جذاب است.
طبیعی است که شرکتهای غربی در این خریدها رتبه اول را داشته باشند اما واقعیت این است که اماراتیها به سمت خریدهای نسلیحاتی کلان از چین نیز حرکت کردهاند. بخش مهمی از این اتفاق به دلیل ضرورت ایجاد نوعی تعادل بین شرکتهای تسلیحاتی غربی و شرقی است.
یکی از مهمترین خریدهای امارات از چین هواپیماهای بدون سرنشین بوده است که اتفاقاً عملکرد بسیار بدی در مقابل رقبای غربی خود داشتهاند. بسیاری از پهپادهای چینی اهدایی امارات به ارتش «خلیفه حفتر» در لیبی بدون انجام یک عملیات مؤثر سرنگون شدند.
البته این به معنای این نیست که چینیها جای خود را در بازار تسلیحاتی امارات از دست دادهاند. به عنوان مثال در نمایشگاه اخیری که با حضور شرکتهای مختلف تسلیحاتی چینی برگزار شد، یک سامانه موشکی با برد بالای 300 کیلومتر رونمایی شد.
* امارات و چین به دنبال همکاری راهبردی
بخش مهمی از تلاش امارات برای نگه داشتن چین حتی به قیمت اعلام رنجش مقامات آمریکایی بهخاطر بازی بزرگی است که در منطقه خاورمیانه جریان دارد.
چین که با افزایش حجم اقتصاد خود مجبور به افزایش واردات نفت از منطقه خاورمیانه است نمیتواند امنیت انرژی خود را صرفاً به تضمینهای نه چندان محکم کشورهای عربی منوط کند.
بر اساس اخبار منتشرشده، چین به دنبال خرید سهام آرامکو به عنوان بزرگترین شرکت نفتی در دنیا است و این نشان میدهد که برنامه چینیها برای حضور در منطقه بسیار بلندمدتتر از آن است که به نظر میآید.
امارات هوشمندانه به دنبال این است که در کنار آمریکا شرکی جهانی دیگری نیز در کنار خود داشته باشد. شاید تسلیحات چینی کیفیتی مشابه سلاحهای آمریکایی نداشته باشند اما حضور آنان در امارات به این معنا است که پکن در مقابل تهدیدات امنیتی علیه این کشور بی تفاوت نخواهد بود.
جالب اینجاست که این ظرفیت بزرگ برای همکاری به میزان بسیار گستردهتری در مورد ایران نیز وجود دارد و چین هم از توانمندیهای بالقوه و بالفعل ایران آگاه است. مانور مشترک ایران، روسیه و چین نشان داد که چین امیدوار است حمایت ایران در تضمین آزادی حمل و نقل دریایی که در کنار خود داشته باشد.
امضای سند همکاری 25 ساله ایران و چین در حقیقت فرصت بزرگی است که تهران نیز همانند ابوظبی بتواند از این فرصت بزرگ استفاده کند. متاسفانه ایران تا حدود زیادی از امارات در این مسیر عقب مانده است. با وجود این که ایران ظرفیت بسیار بالایی برای همکاری اقتصادی دارد اما با کمال تعجب حجم سرمایهگذاریهای چین در اقتصاد امارات بالاتر از ایران است. ایران نه تنها ظرفیتهای گستردهتری برای سرمایهگذاری در اختیار دارد بلکه از ابزارهای جدیتری برای کمک به امنیت منطقه برخوردار است.
بدون شک هیچ کشوری در منطقه نمیتواند امنیت جریان نفت را همانند ایران برای چین تضمین کند. خوشبختانه در این میان با پایان یافتن تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران زمینه برای همکاریهای گستردهتر نظامی بین ایران و چین نیز بیش از گذشته فراهم است. در عین حال عدم حضور آمریکاییها در ساختار نظامی ایران هم میتواند امتیاز مهمی برای طرف چینی باشد.
* فرصتی برای ایران
نگاهی به تحولات سالهای آینده نشان میدهد که نبرد میان قدرتهای شرق و غرب مهمترین واقعه راهبردی عرصه بینالملل خواهد بود و در این میان هر کشوری که توانمندی توسعه جدیتر ارتباطات خود و ایجاد یک موازنه دو جانبه را داشته باشد میتواند به بهرهبردای بیشتر از این نظام بینالمللی امیدوار باشد.
تمام کشورهای دور و اطراف ایران از جمله عربستان سعودی، امارات و پاکستان فعالانه در جهت ایجاد این موازنه حرکت میکنند و حتی همچون امارات حاضر به همکاری نظامی گستردهتر نیز هستند.
این فرصت برای ایران نیز میتواند امتیازات فراوانی داشته باشد که امضای سند همکاری 25 ساله بین ایران و چین یکی از نمونههای آن است.
didgah