عناوین خبری درباره آسمان دودناک پکن همواره بحران کنونی محیط زیست در چین را به کانون توجه بدل میکند.
تحلیگران به درستی برخی از این مشکلات را مرتبط با رشد شتابناک اقتصادی چین طی چند دهه اخیر میدانند. اما آنان باید برای یافتن سرنخهای مربوط به سرچشمههای صنعتی شدن چین و وضعیت نامناسب محیط زیست فعلی آن اواخر قرن نوزدهم را بازکاوی کنند. مردم چین که از ۱۶۴۴ تا ۱۹۱۱ تحت فرمانروایی دودمان چینگ زندگی میکردند با انواع مشکلات زیست محیطی روبهرو میشدند. رشد سریع جمعیت در سدههای گذشته به کمبود زمین و کاهش انواع منابع طبیعی از حیات وحش گرفته تا سوختهای زیستتوده انجامید. از بین رفتن جنگلها و فرسایش خاک به جاری شدن سیلابها منجر شد و همین امر انعطافپذیری اکولوژیک سیستمهای کشاورزی در درههای رودخانههای اصلی چین را رو به قهقرا برد.
انحطاط سیاسی و مالی حکومت دودمان چینگ وضع را دشوارتر میکرد. بروز شورشهای داخلی و هجوم پیوسته قدرتهای امپریالیستی بیگانه از قدرت دربار چینگ کاست و مقامات محلی مجبور شدند در هزینهکرد درآمدهای مالیاتی خود تجدیدنظر کنند تا جایی که بیشترین بخش این درآمدها به هزینههای نظامی تخصیص داده میشد و همین امر موجب شد تا کمتر به بحرانهای عظیم زیستمحیطی توجه شود.
در ۱۸۵۵ رودخانه زرد در ناحیه هینان طغیان کرده و تغییر مسیر داد که این امر با بروز سیلابهای ویرانگر توام شد. از ۱۸۷۶ به مدت سهسال خشکسالیهای منجر به قحطی، جان میلیونها فرد را گرفت. با این همه داستان چین در قرن نوزدهم فقط روایت افول گریزناپذیر سیاسی و بحران محیط زیستی نمیتواند باشد. در همان روزگار بود که رهبران این کشور نخستین پایههای توسعه صنعتی گسترده و نیرومند این کشور را بنا نهادند.
سرآغاز صنعتی شدن چین
سرآغاز صنعتی شدن چین به دهه۱۸۶۰ برمیگردد یعنی زمانی که دولتمردان حاکمیت چینگ، ابزارهایی از خارج از کشور بهدست آوردند تا قدرت کشور را بالا ببرند که مهمتر از همه سختافزارهای نظامی وارداتی بود. این دولتمردان مهمات خارجی را خریداری کرده و کارخانههای اسلحهسازی و کشتیسازی را برای تولید تفنگ و کشتیهای اقیانوسپیما برای حمایت از نیروهای چینگ و شکست دادن دشمنان داخلی و خارجی تاسیس کردند. دولتمردان اقدامات دیگری هم برای افزایش ثروت و قدرت چین انجام دادند و برخی از آنها نحوه استفاده کشور از منابع طبیعی را به پرسش کشیدند. در اوایل دهه۱۸۶۰ یکی از رهبران جنبش رو به رشد اصلاحات به نام فنگ گویفن یادآور شد که خارجیها در بهرهبرداری از منابع زمین مانند محصولات کشاورزی و مواد معدنی مهارت بیشتری دارند. او گفت که چینیها با استفاده بهتر از منابع طبیعی میتوانند کشور را غنی و توانمند کنند.
در پی این اظهارات، مقامات دودمان چینگ دست به سرمایهگذاری در زمینه حملونقل، صنایع و تجارت زدند. آنها ماشینهای بخار را وارد کشور کردند. موتورهای بخار در حملونقل انقلابی بهوجود آورد. چینیها در همان زمان نخستین کشتیها و واگنهای بخار را ساختند. این امر به تنشهای فزاینده میان صنعتگران بیگانه و کسانی که منافع محلی داشتند، انجامید. نخستین خط آهن چین توسط بریتانیا در نزدیکی شانگهای به سال ۱۸۷۶ ساخته شد و تا ۱۸۷۷ فعال بود؛ اما در این زمان توسط یکی از مقامات تخریب شد. خطوط ریلی موضوعی بسیار مناقشهانگیز بود و برخی از دانشمندان چینی با آن مخالف بودند؛ اما مقامات اصلاحطلب چینگ در نهایت پذیرفتند که راه آهن از جمله ابزارهای لازم برای توسعه است.
مقامات چینی با کمک مهندسان بیگانه در بخشهای مختلف کشور تا ۱۸۹۴، سیصد مایل خط آهن ساختند. نخبگان چینی ماشینآلات دیگری در زمینه نخریسی، بافندگی، پمپاژ آب و… خریداری و راهاندازی کردند. آنها همچنین ماشینهای دیگری برای حفر کانالهای آبیاری، چاههای آب و شخم زدن مزارع خریده و از آنها استفاده کردند. در اواخر قرن نوزدهم همانطور که در غرب زیرساختهای صنعتی رو به رشد وابسته به زغال سنگ بودند در چین هم استخراج زغال سنگ برای تامین انرژی ماشینآلات وارداتی به دغدغه اصلی دولتمردان چین بدل شد که صنعتی شدن و زغال سنگ را ابزار توانمندسازی کشور تلقی میکردند. آنان با متخصصان و تکنسینهای خارجی برای استخراج این ماده معدنی همکاری و در عین حال رقابت داشتند. در این دوران طبقه برگزیده چین مواد معدنی و بهویژه زغال سنگ چین را با ارزشترین منبع طبیعی این کشور میدانستند. حفظ برخی از این سرمایهگذاریهای صنعتی مشکل بود. پول، زغال سنگ و سایر مواد اولیه گاه با کمبود مواجه میشد و مقامات همیشه آمادگی کامل برای پذیرش فناوری جدید را نداشتند.
آنها نگران بودند که ماشینآلات مدرن به سرعت منابع طبیعی را به اتمام برسانند. برخی هم دغدغه این را داشتند که ماشینها جای کارگران را بگیرند. با این حال ایده استفاده از ماشین برای استخراج منابع طبیعی کشور در میان طبقه برگزیده اصلاحطلب سخت طرفدار داشت که از آن میان باید از سون یاتسن یاد کرد؛ کسی که بعدها بهدلیل تلاشهایش برای برانداختن سلسله چینگ و نقشش در رهبری حزب ملیگرای چین پس از ۱۹۱۱ شهرت یافت. در ۱۸۹۴ آقای سون در نامهای خطاب به یکی از رهبران برجسته چینگ به نام لی هونگ ژانگ بیان داشت که استفاده از ماشین برای بهرهبرداری از منابع غنی و دست نخورده چین یک ضرورت است. سون در این نامه همچنین بر الکتریسیته بهعنوان منبع بالقوه نیرو برای صنعتی شدن تاکید کرد.
برخی از مورخان برآنند که سرآغاز صنعتی شدن چین با ناکامی مواجه شد؛ زیرا این روند نتوانست مانع از شکست کشور در برابر بیگانگان شود. اما از نظر مورخان زیستمحیطی مهمترین سوالات ممکن است از منظری دیگر طرح شود. با توجه به رابطه میان ماشینآلات، انرژی، منابع طبیعی و محیط زیست در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست ما میتوانیم به پرسشهای حلنشده درباره تاریخ محیط زیست چین پاسخ دهیم. برای مثال ما اطلاعات کمی درباره عوارض محیط زیستی استفاده از ماشینآلات و زغال سنگ در این دوران داریم. همچنین به درستی نمیدانیم که اولین واکنشها درخصوص آلودگی صنعتی و شهری در چین چگونه بوده است. آیا به راستی مردم و نخبگان این تغییرات محیط زیستی ناشی از صنعتی شدن را نشانه پیشرفت میدانستند؟ بهطور کلی پرسش این است که تغییر محیط زیست و صنعتی شدن اولیه چین تا چه حد بازتابی از عصر صنعتی قرن نوزدهم در سایر نقاط جهان است؟ البته چین در آن دوران بهطور گسترده صنعتی نشد و تا قرن بیستم آنچنان به سوختهای فسیلی وابستگی پیدا نکرد. اما ماشینآلاتی که انرژی خود را از سوختهای فسیلی میگرفتند و دیدگاهها نسبت به چشمانداز صنعتی شدن در اواخر قرن نوزدهم نشانگر وقایعی بودند که در آینده رخ داد.
منبع: donya-e-eqtesad