جنگ روسیه در اوکراین، روابط چین و روسیه را به کانون توجهات بازگردانده است. در 4 فوریه 2022، درست چند هفته قبل از تهاجم روسیه به اوکراین، رئیس جمهور شی جین پینگ و رئیس جمهور ولادیمیر پوتین با یکدیگر دیدار کردند و بیانیه مشترک تاریخی صادر کردند که در آن اعلام شد روابط دوجانبه آنها “هیچ محدودیتی” نداشته و “هیچ زمینه “ممنوع همکاری بین انها وجود ندارد.
دو کشور در سالهای اخیر در واقع روابط خود را به طور قابل توجهی تقویت کردهاند. شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، از روابط کاری نزدیک برخوردارند که باعث همکاری در سطح بالا بین این دو کشور میشود. دو طرف همچنین بر اساس تصورات مشترک نسبت به تهدیدات ایالات متحده و متحدانش برای محاصره و تضعیف آنها، همکاری میکنند. روابط نزدیک نظامی و داد و ستدهای اقتصادی به تقویت روابط آنها کمک میکند.
با این حال، روابط چین و روسیه پیچیده است و برای هر دو طرف هزینههایی نیز دارد. به نظر میرسد در حال حاضر ارزیابی رهبران پکن و مسکو اینست که کفه ترازو به سمت منافع سنگینی میکند، اما این محاسبات میتواند تغییر کند. در ادامه این مطلب سه نقطه ضعف کلیدی رابطه بین دو کشور مورد موشکافی قرار میگیرد:
- عوامل تاریخی و ساختاری باعث بیاعتمادی استراتژیک بین پکن و مسکو میشود؛
- رکود در روسیه، مسکو را به شریکی کمتر سودمند تبدیل میکند و به عدم تقارن قدرت بین آنها کمک میکند؛ و
- تجاوز نظامی روسیه ضربهای به موقعیت جهانی چین وارد کرده و رکود روسیه را تشدید میکند.
عوامل تاریخی و ساختاری بروز بیاعتمادی استراتژیک
با وجود تقویت روابط بین پکن و مسکو در سالهای اخیر، بیاعتمادی راهبردی قابل توجهی بین دو کشور وجود دارد. بیاعتمادی راهبردی چین تا حدی از تاریخ پر فراز و نشیب بین دو کشور ناشی میشود که امپراتوری قدرتمندتر روسیه و اتحاد جماهیر شوروی از چین ضعیفتر استفاده کردند. از سوی روسیه، عوامل ساختاری پایدار – بهویژه جغرافیا – این نگرانی را ایجاد میکند که چینی که بهطور فزایندهای بر قدرت آن افزوده میشود میتواند به منافع مسکو تجاوز کرده و از ضعفهای روسیه استفاده کند. نگرانیهای مسکو با فرهنگ جاهطلبانه خود بزرگبینی روسها و شریک کوچکتر بودن در رابطه با چین تلفیق شده است.
روابط نزدیک کنونی بین چین و روسیه یک انحراف قابل توجه از تاریخ است که اغلب شاهد سوء استفاده همسایگان قدرتمندتر از کشور ضعیفتر بود. در قرن نوزدهم، امپراتوری روسیه طرف بسیاری از «معاهدههای نابرابر» بود که چین را مجبور میکرد سرزمین، پول و سایر غنایم را به قدرتهای اروپایی واگذار کند. معاهده 1858 آیگون و پیمان 1860 پکن بسیار سختگیرانه بود و چین را مجبور کرد که حدود 1 میلیون کیلومتر مربع از قلمرو خود را به امپراتوری روسیه واگذار کند.
در اواسط قرن بیستم، تنشها بین جمهوری خلق چین و اتحاد جماهیر شوروی به جدایی بین چین و شوروی منجر شد که تا دهه 1980 ادامه یافت. اختلافات مرزی دیرینه دو کشور نقطه عطف اصلی حوادث آن دوره بود. در سال 1969، خصومت در امتداد مرز به موضعگیری هستهای انجامید و تقریباً منجر به درگیری در مقیاس بزرگ بین دو قدرت کمونیستی شد. مسکو همچنین در جبهههای دیگر، از جمله انتقاد از سرکوب چین در تبت و درخواست غیرمستقیم برای استقلال تبت، پکن را تحت فشار قرار داد.
پس از عادی سازی روابط چین و شوروی در سال 1989، چین و روسیه رسماً اختلافات مرزی دیرینه خود را حل کردند و مسکو شروع به ابراز حمایت یا بیطرفی در مورد موضوعات حساس چین مانند تایوان، تبت و سین کیانگ کرد. با این وجود، دهها سال خصومت روسها نسبت به چینیها، منشایی برای سوء ظن در پکن باقی گذاشته است. روسها در انعقاد معاهدات نابرابر در «قرن تحقیر» چین، که حزب کمونیست هنوز هم از آن به عنوان محرکی برای تقویت ناسیونالیسم استفاده میکند، نقش محوری داشتند. جدا کردن روسیه از این میراث غیرممکن است. بسیاری از متفکران چینی هنوز این حوادث تاریخی را نشانههایی از تمایل روسیه برای تحقق منافعش به هزینه چین میدانند و بسیاری در چین همچنان نسبت به قابل اعتماد بودن روسیه به عنوان یک شریک استراتژیک محتاط هستند.
علاوه بر عوامل تاریخی، عوامل ساختاری پایدار باعث ایجاد اصطکاک در روابط میشوند که مهمترین آن، جغرافیا است. هممرزی چین به روسیه منجر به رقابت در مناطقی در محیط پیرامونی مشترک آنها می شود، به ویژه در خاور دور روسیه، آسیای مرکزی و قطب شمال. اساساً، اندازه و قدرت بسیار زیاد چین، آن را به یک همسایه دلهره آور تبدیل میکند.
پس از باز شدن مرز چین و روسیه در سال 1988، حضور چین در خاور دور روسیه به عنوان یک عامل تحریک کننده در روابط ظاهر شد. با رشد اقتصاد چین، کارگران و مشاغل چینی به منطقه سرازیر شدند. بسیاری وارد بخش کشاورزی شدند. یک مطالعه نشان داد که در سال 2018 شهروندان چینی حدود 350000 هکتار (3500 کیلومتر مربع) زمین کشاورزی در خاور دور روسیه را در اختیار داشتند یا اجاره کردند – تقریباً 16 درصد از کل زمین مورد استفاده برای کشاورزی. حضور کارگران چینی در منطقه خشم برخی از روسها را برانگیخت و بسیاری از ساکنین از کارگران چینی که فرصتهای شغلی آنها را دزدیده و از منابع طبیعی روسیه بهرهبرداری میکردند شکایت داشتند.
نگرانیها در مورد حضور چین در خاور دور روسیه در سالهای اخیر تا حدودی کاهش یافته است و چین به طور گستردهای در بین مردم روسیه محبوب است. بر اساس گزارش مرکز تحقیقات پیو، 71 درصد از روسها گفتهاند که در سال 2019 به چین نگاه مثبتی دارند که بالاترین میزان در بین 35 کشور مورد بررسی است. با این حال، حضور چین در خاور دور روسیه همچنان دیدگاههای منفی را برانگیخته است. یک نظرسنجی در سال 2017 توسط آکادمی علوم روسیه نشان داد که بیش از یک نفر از هر سه روس حضور فزاینده چین را “گسترش نفوذ” آن میدانند. نیمی از پاسخ دهندگان گفتند که چین تمامیت ارضی روسیه را تهدید میکند و یک سوم آنها معتقد بودند که سیاستهای چین توسعه اقتصادی کشورشان را به خطر میاندازد. این احساسات منفی محلی گاهی اوقات پروژههای سرمایهگذاری برنامهریزی شده چین را متوقف کرده است، مانند کارخانه بطری آب با بودجه چین در منطقه ایرکوتسک، که پس از اعتراضات محلی در سال 2019 فعالیت آن به حالت تعلیق درآمد.
چین و روسیه همچنین با تشدید رقابت در حیاط خلوت مشترک خود در آسیای مرکزی روبرو هستند که میتواند به منبع تنش تبدیل شود. مسکو همچنان در پنج کشور شوروی سابق آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان) تأثیرگذار است و این منطقه را در «حوزه نفوذ ویژه» خود میداند. روسیه تاکنون مایل به پذیرش فعالیتهای چین در آنجا بوده است، به عنوان مثال، با همکاری با پکن در سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین و عدم مخالفت با جاهطلبیهای ابتکار کمربند و جاده چین. روسیه در حال حاضر حتی از برخی مزایای حضور چین در منطقه بهره میبرد: تعامل اقتصادی قابل توجه چین در آنجا به تسهیل ثبات و توسعه منطقه کمک میکند و به روسیه اجازه میدهد بیشتر بر شکل دادن به پویاییهای نظامی و امنیتی تمرکز کند.
با این حال، چین در حال افزایش ردپای امنیتی و اقتصادی خود در آسیای مرکزی است به گونهای که ممکن است به طور فزایندهای نگاه رقابتی مسکو به این فعالیتها را برانگیزد. در سال 2021، اعلام شد که چین یک پایگاه برای نیروهای ویژه پلیس در تاجیکستان خواهد ساخت. در حالی که به نظر میرسد نیروهای چینی در آنجا مستقر نخواهند شد، اقدام چین توسط برخی به عنوان تجاوز به روابط روسیه با تاجیکستان، که یکی از اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه (مشابهی تقریبی با ناتو شامل کشورهای شوروی سابق) و کشور میزبان بزرگترین پایگاه نظامی روسیه در خارج است تلقی شود.
در زمینه اقتصادی، چین به سرعت جایگزین روسیه به عنوان شریک تجاری بزرگتر هر پنج کشور آسیای مرکزی شده است. در سال 2000، واردات چین از قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان کمتر از یک چهارم واردات روسیه بود، اما تا سال 2020 به بیش از دو برابر واردات روسیه رسید. صادرات چین نیز افزایش یافت و در سال 2020 کالاهای چینی به ارزش 19.3 میلیارد دلار به مقصد آسیای مرکزی ارسال شده است. با ادامه این روند، توانایی روسیه برای اعمال نفوذ اقتصادی خود در منطقه مورد تهدید قرار میگیرد.
در نهایت، روسیه نسبت به جاهطلبیهای چین در قطب شمال، جایی که مسکو منافع قابل توجهی دارد، محتاط است. تقریباً یک پنجم قلمرو وسیع روسیه در دایره قطب شمال قرار دارد. این منطقه بیش از 24000 کیلومتر خط ساحلی را در بر می گیرد و حدود 2.5 میلیون نفر را در خود جای داده است. در دوران ولادیمیر پوتین، روسیه قطب شمال را به منطقهای کلیدی تبدیل کرده و حضور نظامی روسیه را در منطقه احیا کرده است. در سالهای اخیر، روسیه 50 پست نظامی که قبلاً بسته شده بودند، از جمله 13 پایگاه هوایی، 10 ایستگاه رادار، 20 پایگاه مرزی و 10 ایستگاه یکپارچه نجات اضطراری را بازسازی کرده است.
علیرغم فقدان قلمرو در قطب شمال، چین تلاش کرده است تا خود را به عنوان یک “کشور نزدیک به قطب شمال” تثبیت کند، و در یک مقاله در سال 2018 در مورد قطب شمال، چین چشماندازی را برای ساختن “جاده ابریشم قطبی” به منظور تکمیل ابتکار کمربند و جاده ارائه کرد. چین و روسیه تاکنون در زمینه پروژههای انرژی و زیرساختی در منطقه همکاری کرده اما با شکستهای قابل توجهی روبرو شدهاند. روسیه در ابتدا با عضویت چین به شورای چندجانبه قطب شمال به عنوان ناظر مخالف بود و همچنان به اهداف استراتژیک پکن در منطقه مشکوک است. در سال 2012، روسیه کشتیهای تحقیقاتی چینی را از انجام بررسیها در مسیر دریای شمال منع کرد و در سال 2020، دادستانی روسیه یک کارشناس برجسته روسی قطب شمال را به دلیل انتقال اطلاعات طبقهبندی شده به چین به خیانت متهم کردند.
در آینده، روسیه ممکن است احساس کند که باید در برابر نفوذ فزاینده چین در این مناطق مقاومت کند. همانطور که یک اصطلاح چینی میگوید: «یک کوه نمیتواند دو ببر را تحمل کند»، چین ممکن است همزمان با تقویت قدرت منطقهای و جهانی خود، فشارها برای تامین منافع خود را بر روسیه تحمیل کند. چین و روسیه تاکنون توانستهاند رقابت را در این زمینهها مدیریت کنند و با وجود تاریخ پرتلاطم خود موفق به تقویت روابط شدهاند. با این حال، بذرهای بیاعتمادی در درون رابطه این دو کشور وجود داشته و ممکن است روزی به یک مانع بزرگ در این رابطه تبدیل شوند.
رکود روسیه تنشها را تشدید میکند
چین و روسیه مدتهاست که به دنبال معرفی خود به عنوان شرکای برابر بودهاند، اما با توجه به عدم تقارن قدرت بین این دو، حفظ این روایت به طور فزایندهای دشوار است. از آنجایی که روسیه دچار رکود و یا حتی افول میشود، و چین به تقویت قدرت ملی خود ادامه میدهد، روسیه شریک کمتر مفیدی برای چین در مقابله با نفوذ غرب خواهد بود. اگر روسیه احساس کند به آن بیاحترامی شده یا به عنوان یک شریک کوچکتر با آن رفتار میشود، پیشتازی فزاینده چین بر روسیه میتواند تنشها و بیاعتمادی موجود بین پکن و مسکو را تشدید کند.
تقریباً در تمام عناصر قدرت ملی – از جمله قدرت اقتصادی، فناوری و نظامی – چین از روسیه جلوتر است یا به سرعت عقب افتادگی خود را جبران میکند. از نظر اقتصادی، چین در حال حاضر بسیار از روسیه پیشی گرفته است. با احتساب اسمی تولید ناخالص داخلی، اقتصاد چین در سال 2021 تقریباً 10 برابر بزرگتر از اقتصاد روسیه بود. برای اولین بار، چین حتی از نظر تولید ناخالص داخلی سرانه اسمی در سال 2020 از روسیه پیشی گرفت (اگرچه روسیه با تعدیل برابری قدرت خرید از چین جلوتر است). قرار است این شکاف در سالهای آینده به میزان قابل توجهی افزایش یابد. گزارشهای اقتصادی صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکنند که تولید ناخالص داخلی چین تا سال 2027 به نزدیک به 30 تریلیون دلار برسد در حالی که این رقم برای روسیه به کمتر از 2 تریلیون دلار خواهد بود.
رکود در رشد اقتصادی روسیه اهمیت آن را به عنوان یک شریک اقتصادی کاهش داده است. در سال 2020، روسیه تنها حدود 2 درصد از کل تجارت چین (واردات و صادرات) را به خود اختصاص داد. در مقایسه، چین بزرگترین شریک تجاری روسیه و حدود 18 درصد از تجارت روسیه را به خود اختصاص داد.
روندهای بلندمدت احتمالاً روسیه را از نظر اقتصادی برای چین کمتر و کمتر ارزشمند خواهد کرد. ارزش فعلی روسیه برای چین در تامین انرژی است که نفت، گاز و زغال سنگ مجموعاً دو سوم صادرات روسیه به چین را تشکیل میدهند. بدون تغییر پارادایم معنادار، اهمیت روسیه در دهههای آینده کاهش خواهد یافت، زیرا چین از سوختهای فسیلی کمتری استفاده خواهد کرد. این روند در حال حاضر در جریان است. در سال 2010، نفت و زغال سنگ نزدیک به 87 درصد از مصرف انرژی چین را تشکیل میدادند. در سال 2020، این رقم به کمتر از 76 درصد کاهش یافته بود. به طور مشابه، انرژیهای تجدیدپذیر تقریباً 16 درصد از مصرف انرژی چین را تشکیل میدهند که در سال 2010 حدود 9 درصد بود.
روسیه در گذار به سمت یک اقتصاد متعادل و رقابتی با موانع بزرگی روبرو خواهد شد، زیرا روسیه در زمینه قدرت و پیچیدگی تکنولوژیکی بسیار از چین و دیگر رهبران جهانی عقب است. در سال 2020، چین 14 برابر بیشتر از روسیه برای تحقیق و توسعه (R&D) هزینه کرده است. این صرفاً نتیجه تفاوت در اندازه اقتصادی نبود: چین نیز بیش از دو برابر روسیه به عنوان درصد تولید ناخالص داخلی هزینه کرد.
در کل، روسیه فاقد اکوسیستم علم و فناوری مورد نیاز برای تولید انواع محصولاتی است که در درازمدت آن را به شریک اقتصادی و تکنولوژیکی ارزشمندتر و پویاتر برای چین تبدیل کند. شاخص جهانی نوآوری، شاخصی پیشرو برای سنجش قابلیتها و عملکرد نوآورانه، چین را در سال 2021 در رتبه دوازدهم جهانی قرار داد، درست پس از فرانسه و جلوتر از ژاپن. در همین حال، روسیه در کنار ویتنام (چهل و چهارم) و هند (چهل و ششم) در رتبه 45 قرار گرفت.
رکود روسیه در جبهههای اقتصادی و تکنولوژیکی بر قدرت نظامی این کشور که به طور سنتی منبع اصلی قدرت و نفوذ آن بوده است، سنگینی میکند. در سال 2021، روسیه تقریباً به اندازه سال 2014 (حدود 64 میلیارد دلار) برای ارتش خود هزینه کرد. بودجه نظامی چین در آن دوره بیش از 47 درصد رشد کرد و از 183 میلیارد دلار به 270 میلیارد دلار رسید.
این پیامدهای متعددی برای چین دارد. در دهههای اخیر، پکن در رقابت با ایالات متحده و متحدانش به روسیه بهعنوان یک شریک نظامی اصلی نگاه کرده است، اما هزینههای دفاعی متزلزل روسیه بر ظرفیت جمعی چین و روسیه برای رقابت نظامی سنگینی میکند. در سال 2021، ایالات متحده و متحدان ناتو و هند و اقیانوسیه آن در مجموع 3.7 برابر بیشتر از چین و روسیه برای دفاع هزینه کردند. به طور دقیقتر، کارشناسان چینی از وضعیت ارتش روسیه شکایت کردهاند و به عنوان مثال تأکید کردند که ناوگان دریایی روسیه عمدتاً شامل کشتیها و تجهیزات منسوخ دوره شوروی است.
مشخص نیست که آیا اختلاف قدرت بین دو کشور روابط آنها را تهدید می کند یا خیر. اگر قدرت روسیه کاهش یابد و انزوای روسیه از غرب ادامه یابد، مسکو ممکن است به این نتیجه برسد که چارهای جز همراهی با چین ندارد. با این حال، با توجه به برداشت روسیه از خود و تاریخ خود به عنوان یک قدرت بزرگ، روسیه ممکن است تمایلی به مشارکت نزدیک با چینی که اعتقادی به برابری ندارد نداشته باشد.
نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد برخی از روسها در حال حاضر نسبت به رفتار ضعیف چین با آنها محتاط هستند. در مارس 2022، آندری کوزیرف، وزیر امور خارجه سابق روسیه، رهبران چین را «تجار بیرحم» توصیف کرد و گفت: «چین هرگز [پوتین] را به عنوان یک شریک برابر یا حتی متحد به حساب نخواهد آورد.» اگر رهبران روسیه احساس کنند که از آنها سوء استفاده میشود یا مانند شریک کوچکتر با آنها رفتار میشود، ممکن است در نهایت ترجیح دهند روابط با پکن را کاهش داده و همکاریشان را محدود کنند. روسیه حتی ممکن است در مقطعی ارزیابی کند که عدم تعادل قدرت به حدی شدید است که چین یک چالش یا تهدید مستقیم برای روسیه بود و این میتواند منجر به دور شدن کامل از چین شود.
جنگ طلبی روسیه در تضاد با منافع چین است
ترکیب این مسائل، تهاجم نظامی گسترده روسیه در صحنه جهانی است. مداخلات نظامی متعدد روسیه – به ویژه جنگ فعلی آن در اوکراین – ضربه سیاسی و اقتصادی به چین وارد کرده است. علاوه بر آن، جنگ روسیه در اوکراین، روسیه را تضعیف کرده، و سودمندی آن برای چین را کاهش داده و شکاف قدرت بین چین و روسیه را تشدید کرده است.
استراتژیستها و تحلیلگران چینی تمایل روسیه به استفاده از زور را با بردباری چین مقایسه کردهاند. برخی ولادیمیر پوتین را “انقلابی” توصیف کردهاند که به دنبال براندازی نظم بینالمللی موجود است و خاطرنشان کردهاند که اهداف مسکو باعث میشود که تمایل بیشتری به استفاده از زور برای پیشبرد منافع خود داشته باشد. در مقایسه، محققان چینی چین را به عنوان هدف سادهتری توصیف کردهاند که سیستم بینالمللی موجود را برای رشد و توسعه چین مساعدتر میکند – و بنابراین تمایل کمتری به توسل به زور دارد.
تمایل روسیه به استفاده از زور، چین را از نظر سیاسی در موقعیتهای نامناسبی قرار داده است. مقامات چینی مدتهاست که تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها را به عنوان سنگ بنای سیاست خارجی چین توصیف کردهاند. مقامات چینی و رسانههای تبلیغاتی آن اغلب سعی میکنند چین را به گونهای معرفی کنند که هرگز به کشورهای دیگر حمله نکرده یا قلدری نکرده است. تهاجمات مکرر روسیه به کشورهای دیگر در تضاد مستقیم با این اصول است.
چین در برخی مواقع تا آنجا پیش رفته که تهاجم نظامی روسیه را به صورت ظریف مورد انتقاد قرار داده است. در سال 2008، سخنگوی وقت وزارت خارجه چین، چین گانگ، اظهار داشت که چین در مورد وضعیت آبخازیا و اوستیای جنوبی در طول جنگ روسیه در گرجستان “نگرانی خود را ابراز کرده است”. عمدتاً، چین به دنبال این بوده که نه انتقاد کند و نه مستقیماً در کنار روسیه باشد. برای مثال پکن استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی از گرجستان را به رسمیت نشناخته است. همچنین سرزمینهای جدا شده اوکراین یعنی دونتسک و لوهانسک یا ادعاهای روسیه بر کریمه را به رسمیت نشناخته است.
در مورد تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022، شی جین پینگ با مشروعیت بخشیدن به نگرانی امنیتی و حاکمیتی روسیه یک گام جلوتر رفت، اما این برای چین هزینه سیاسی و دیپلماتیک در بر داشت. در سازمان ملل، چین مجبور شد آرای نامتعارف بدهد که آن را در میان اقلیت کوچکی از کشورها قرار میداد. برای مثال، در مارس 2022، 141 کشور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به قطعنامهای رای مثبت دادند که تهاجم روسیه به اوکراین را محکوم میکرد، در حالی که چین به اقلیتی از 34 کشور دیگر پیوست.
جنگ روسیه در اوکراین همچنین باعث بهبود سریع و قابل توجهی در روابط بین ایالات متحده و متحدان اروپاییاش شده است، زیرا آنها به طور جمعی با روسیه مقابله میکنند، و خطوط گسل بین حکومتهای دموکراتیک و خودکامه را تشدید کرده است – نتایج ناخواسته برای چین. در ایالات متحده، حمایت ضمنی چین از روسیه، روابط چین و روسیه را مورد توجه قرار داده است، به طوری که 62 درصد از افراد شرکت کننده در نظرسنجی آن را به عنوان «مشکل بسیار جدی» توصیف کردند. اروپا، به عنوان یک شریک اقتصادی مهم برای چین، جایی که پکن برای به دست آوردن نفوذ تلاش میکند، کشورهای آنجا موضع خود را در قبال چین سختتر کردهاند. در آوریل و مه، چین سفیری را برای دیدار با مقامات هشت کشور اروپای مرکزی و شرقی به امید بهبود روابط فرستاد، اما اقدام چین با مخالفت مواجه شد.
جنگ در اوکراین فشار اقتصادی را نیز به چین وارد کرده است. افزایش جهانی قیمت انرژی ناشی از جنگ باعث شد که قیمت نفت در چین افزایش پیدا کند – مانند سایر کشورها. بر اساس دادههای گمرک چین، قیمت واردات نفت خام چین به 5070 یوان در هر تن در آوریل 2022 افزایش یافت که 37 درصد بیشتر نسبت به ژانویه 2022 بود.
چین و شرکتهای آن نیز با بار اضافی تحریمهای غرب علیه روسیه مواجه هستند. در حالی که چین به تحریمهای آمریکا و اروپا علیه روسیه نپیوسته است، و علیرغم درخواست پکن از شرکتها برای ادامه تجارت در روسیه، بسیاری از شرکتهای چینی فعالیتهای خود را در این کشور متوقف یا قطع کردهاند. این شامل شرکتهای فناوری چینی مانند لنوو، سازنده گوشیهای هوشمند، شیائومی و پهپاد DJI میشود.
در نتیجه، صادرات چین به روسیه به 24.1 میلیارد یوان در آوریل 2022 کاهش یافت که 53 درصد نسبت به بالاترین رقم اخیر 52 میلیارد یوان در دسامبر 2021 کاهش یافت. صادرات فناوری به ویژه آسیب دیده است. در ماه مارس، فروش لپتاپ به روسیه بیش از 40 درصد و گوشیهای هوشمند نزدیک به دو سوم کاهش یافت. در اواخر ماه مه، به پنج شرکت چینی گفته شد که ساخت خط لوله گاز طبیعی مایع چین-روسیه را متوقف کنند تا شامل تحریمهای اتحادیه اروپا نشوند.
جنگهای روسیه علاوه بر اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی، باعث کاهش بیشتر سودمندی روسیه به عنوان یک شریک استراتژیک برای چین میشود. تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2014، شکستهای قابل توجهی برای ارتش روسیه و صنایع دفاعی حامی آن ایجاد کرد. این جنگ توانایی روسیه برای تحویل سیستمهای تسلیحاتی به ویتنام – یکی از بازارهای اصلی صادرات تسلیحات روسیه – را مختل کرد که به نوبه خود به کاهش گستردهتر صادرات تسلیحات روسیه در سالهای اخیر کمک کرد. طی دوره 2016-2021، فروش تسلیحات روسیه در سراسر جهان نسبت به دوره شش ساله قبل 24 درصد کاهش یافت و سهم آن از فروش جهانی تسلیحات از 25 درصد به 19 درصد کاهش یافت. این مزیت قابل توجه روابط چین و روسیه برای پکن را تضعیف کرد، جایی که روسیه میتواند از اهمیت خود به عنوان صادرکننده تسلیحات برای تأثیرگذاری بر کشورهایی – مانند ویتنام – که چین روابط پرتنشی با آنها دارد، استفاده کند.
حمله اخیر روسیه به اوکراین پیامدهای بسیار شدیدتری برای روسیه داشته است. تحریمهای غرب تأثیرات قابل توجهی بر اقتصاد روسیه داشته است. انتظار میرود تولید ناخالص داخلی روسیه در سال 2022 به میزان 8.5 درصد کاهش یابد و بیکاری به میزان قابل توجهی افزایش یابد. تلفات نظامی روسیه در اوکراین نیز خیره کننده است. در ژوئن 2022، ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا اعلام کرد ارتش روسیه در حال حاضر تقریباً 20 تا 30 درصد از نیروی زرهی خود را در اوکراین از دست داده است، که وی آن را یک “ضایعه بزرگ” و “قابل توجه” توصیف کرد.
در حال حاضر، پکن تصمیم گرفته است با وجود این اشکالات، روابط خود با روسیه را دو چندان کند. با این حال، این تحولات برای چین دردسرهای معناداری را نشان میدهد. روسیه در حال رکود و شاید هم در حال افول کامل باشد که این امر در نهایت میتواند بیاعتمادی موجود بین پکن و مسکو را تشدید کرده و به طور بالقوه از ارزش استراتژیک روسیه برای چین بکاهد.
منبع: csis