قدرت هر کشور ماحصل توانایی آن در بهرهگیری از منابعش در جهت کسب منافع اقتصادی و سیاسی است. در مقابل، وابستگی به منابع خارجی (از جمله انرژی) گزینههای سیاستی را محدود میکند و در نتیجه مسیرهایی که کشور میتواند از طریق آنها قدرت ملی خود را ارتقا دهد، کاهش مییابد.
تغییرات ناگهانی در بازار انرژی و بیثباتی سیاسی در خارج از کشور نیز ممکن است دسترسی به منابع انرژی خارجی را کاهش و یا هزینه واردات انرژی را بهطرز چشمگیری افزایش دهد، و به این ترتیب کشورهای وابسته به واردات توانایی خود برای دنبال کردن اهداف ملیشان را در معرض خطر خواهند دید.
انرژی چین از کجا تامین میشود؟
چند دهه رشد سریع اقتصادی، نیاز چین به انرژی را بهشدت افزایش داده است. چین هماکنون بزرگترین مصرفکننده انرژی، بزرگترین تولیدکننده و مصرفکننده زغالسنگ و بزرگترین منبع انتشار دیاکسید کربن در جهان است.
در طول نیم قرن گذشته اقتصاد عظیم مبتنی بر تولید صنعتی چین انرژی مورد نیاز خود را عمدتا از ذغالسنگ تامین کرده است. از سال 1990 تا 2018 مصرف زغالسنگ در چین از 99/0 به 64/4 میلیارد تن افزایش یافت. در سال 2018 زغالسنگ 59 درصد انرژی مصرفی چین را تامین میکرد. از سال 2011، مصرف ذغالسنگ در چین از مجموع مصرف آن در تمام کشورهای دیگر جهان بیشتر بوده است. صنایع چین با اختلاف بزرگترین مصرفکننده زغالسنگ هستند. در سال 2017 بخش صنعت تقریبا دو سوم از کل انرژی و حدود 95 درصد ذغالسنگ کشور را مصرف کرد.
وابستگی صنایع چین به ذغالسنگ برای تولید انرژی مورد نیاز خود سهم قابلتوجهی در آلودگی هوای شهرها داشته است. بر اساس آمارهای آژانس بینالمللی انرژی، 6/80 درصد تولید گازهای گلخانهای چین در سال 2017 مربوط به ذغالسنگ بوده، در حالیکه این مقدار در هند 70 درصد، در آمریکا 28 درصد و در اتحادیه اروپا 29 درصد بوده است.
فعالیت شدید کارخانههای ذغالسنگی “زیر بحرانی”[*] (دارای راندمان پایین) هم مشکل را تشدید کرده است. این کارخانهها به سوزاندن زغالسنگ بهشکلی آلودهکننده و ناکارآمد معروف هستند. تلاشهایی برای تولید انرژی پاکتر با استفاده از زغالسنگ از طریق نوسازی نیروگاههای زغالسنگی قدیمی صورت گرفته است و برخی منابع چینی تخمین میزنند که این کشور تا سال 2020 بزرگترین سیستم نیروگاهی زغالسنگی با بازده بالا در جهان را در اختیار داشته باشد. تا سال 2019 هشتاد درصد از ظرفیت تولید انرژی بر پایه زغالسنگ در چین به تکنولوژی فوق کم آلاینده مجهز شده و قرار است تا سال 2020 مراکز کم آلاینده بیشتری هم احداث گردند.
مصارف خانگی نیز در معضل انتشار گازهای گلخانهای چین نقش دارند. انتشار CO2 خانگی در مناطق شهری عمدتا مربوط به گاز طبیعی و گاز مایع (LPG) است، در حالی که در مورد خانوارهای روستایی، بیش از 65 درصد انتشار این گاز ناشی از سوزاندن زغالسنگ میباشد. تخمین زده میشود که در سال 2017 حدود 32 درصد از جمعیت چین در معرض گازهای مضر حاصل از سوزاندن زغالسنگ و سایر سوختهای جامد مانند چوب در منازل قرار داشتهاند.
در بین کشورهای جهان، بیشترین میزان تجمعی انتشار کربن متعلق به چین است. بین سالهای 1990 تا 2017 چین و آمریکا به ترتیب منبع 8/20 و 1/20 درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای در جهان بودند. در طی این بازه، چین بهتنهایی بیشتر از مجموع تمام کشورهای توسعهیافته دیگر کربن به جو زمین وارد کرد.
[*] subcritical
آینده تامین انرژی چین
پکن تلاش فزایندهای برای تامین مطمئن نیاز خود به انرژی در سالهای آتی با استفاده از جایگزینهای پایدار به عمل میآورد. در یک گزارش دولتی درباره سیاست انرژی این کشور که در سال 2012 منتشر شد بر لزوم “توسعه منابع انرژی جدید و تجدید پذیر با حداکثر توان” تاکید شده است. بر اساس توافقنامه پاریس (2016)، چین متعهد شده است كه تا سال 2030 بیست درصد از انرژی خود را با استفاده از سوختهای غیر فسیلی تامین كند.
در بین تمام کشورهای جهان، چین بیشترین سرمایهگذاری را در زمینه انرژی پاک انجام داده است. بین سالهای 2013 تا 2018 میزان سرمایهگذاری این کشور در حوزه انرژیهای تجدید پذیر از 3/53 میلیارد دلار به مبلغ چشمگیر 125 میلیارد دلار رسید. این رقم در سالهای اخیر کاهش یافته است، اما در سال 2019 میزان سرمایهگذاری چین در این زمینه همچنان 4/83 میلیارد دلار یعنی تقریبا 23 درصد از مجموع سرمایهگذاری تمام کشورهای جهان در حوزه انرژیهای تجدید پذیر بود.
بعلاوه چین در حال تبدیل شدن به بزرگترین بازار انرژیهای تجدید پذیر در جهان است. تخمین زده میشود که تا سال 2040 از هر 4 گیگاوات انرژی تجدید پذیر دنیا، یک گیگاوات آن توسط چین تولید شود.
با توجه به سرمایهگذاری کلان در پروژههای زیرساختی عظیم، در حال حاضر انرژی برقآبی به منبع اصلی تولید انرژی تجدید پذیر چین تبدیل شده است. سد جنجالی و بحثبرانگیز “سه دره”، که احداث آن در سال 2012 با هزینه بیش از 37 میلیارد دلار به پایان رسید، بزرگترین سد برقآبی جهان است و ظرفیت تولید 22,500 مگاوات برق را دارد. میزان تولید برق این سد 60 درصد بیشتر از دومین سد بزرگ برقآبی جهان یعنی سد ایتایپو در برزیل و پاراگوئه است.
با احتساب سد سه دره، 4 سد از 10 سد بزرگ تولید کننده انرژی برقآبی جهان در چین احداث شدهاند. تولید انرژی برقآبی در این کشور از سال 2000 تا 2017 بیش از پنج برابر افزایش یافت و از 2/220 میلیارد به 5/1145 میلیارد کیلووات ساعت (kWh) رسید. چین در سال 2014 با احداث سد سه دره و چند پروژه دیگر، به بزرگترین تولید کننده انرژی برقآبی جهان تبدیل شد.
این کشور طی یک دهه گذشته بهعنوان کشوری پیشرو در حوزه انرژی بادی و انرژی فتوولتائیک خورشیدی (PV) هم مطرح شده است. در سال 2012 برق تولید شده با استفاده از نیروی باد تنها 1/2 درصد از کل انرژی مصرفی چین را تامین میکرد (در مقایسه با 7/3 درصد در آمریکا و 4/9 درصد در آلمان). در سال 2017 تولید انرژی بادی در این کشور به 6/304 میلیارد کیلووات ساعت رسید که 5/28 درصد بیشتر از سال قبل از آن بود. به این ترتیب در سال 2017 بیش از یک چهارم کل انرژی بادی جهان در چین تولید شد.
“وقتی درباره تغییر یک درصدی رشد تولید ناخالص داخلی چین (خواه افزایش و خواه کاهش آن) صحبت میکنیم، همین یک درصد تغییر رشد تولید ناخالص داخلی آنها برابر با کل مصرف انرژی کشور بزرگی مانند برزیل است.”
سارا لادیسلو
|
در زمینه انرژی PV خورشیدی، چین هم بزرگترین تولیدکننده و هم بزرگترین مصرفکننده جهان است. به دلیل کاهش سریع هزینهها، مشوقهای سیاستی گسترده و وامهای کمبهره ارائه شده توسط دولتهای محلی، تولید پانلهای خورشیدی در کشور بهطرز چشمگیری افزایش یافته است. در سال 2014 چین به بزرگترین تولید کننده پانلهای خورشیدی در جهان تبدیل شد و یک سال بعد، آلمان را در زمینه ظرفیت تولید انرژی خورشیدی پشت سر نهاد.
هماکنون چین دو سوم ظرفیت تولید انرژی خورشیدی جهان را در اختیار دارد. با این وجود، روند توسعه صنعت انرژی خورشیدی چین در سالهای آتی با تردیدهایی مواجه شده است. پکن در ژوئن 2018 به دلیل اشباع بیش از حد بازار داخلی، کلیه پروژههای خورشیدی جدید را متوقف کرد و تعرفههای واردات انرژی پاک را کاهش داد. علاوه بر این اختلاف تجاری موجود بین آمریکا و چین هم میتواند صنعت پانلهای خورشیدی کشور را با مشکلات بیشتری مواجه کند. در ژانویه سال 2018 دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برقراری تعرفه 30 درصدی برای واردات پانلهای خورشیدی از چین را اعلام نمود. [*]
[*] طبق برنامه، تا سال 2021 تعرفه هر سال 5 درصد کاهش خواهد یافت.
طی دو دهه گذشته تکنیکهای جدید استخراج باعث شده است که گاز شیل (نوعی گاز طبیعی محبوس شده در سنگهای رسوبی) به یک منبع انرژی مقرونبهصرفه تبدیل شود.
گاز طبیعی در صورت احتراق کامل و بهینه، نسبت به ذغالسنگ آلایندگی کربنی کمتری دارد و تا 60 درصد کمتر CO2 آزاد میکند. در سال 2017 چین 4/240 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی مصرف کرد که 4/6 درصد از کل انرژی مصرفی کشور را تشکیل میداد. این مقدار بسیار بیشتر از یک دهه قبل است، یعنی هنگامیکه تنها 7/2 درصد از انرژی مصرفی چین با گاز طبیعی تامین میشد. پکن برای ترویج بیشتر مصرف گاز طبیعی، متعهد شده است که تا سال 2020 ده درصد از انرژی مورد نیاز خود را با استفاده از گاز تامین نماید.
چین با هدف کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی به انرژی هستهای نیز روی آورده است. در ژانویه 2020 این کشور 47 راکتور انرژی هستهای فعال داشت که مجموعا 45,688 مگاوات انرژی تولید میکردند. از سال 2017 به بعد تنها فرانسه و آمریکا بیشتر از چین برق هستهای تولید کردهاند. در برنامه پنجساله سیزدهم چین بار دیگر بر تعهد این کشور برای تولید انرژی هستهای تاکید، و طرحهایی برای ساخت 40 نیروگاه دیگر تا سال 2020 معرفی شده بود.
پکن چطور انرژی مورد نیاز خود را تامین میکند؟
بخش اعظم منابع انرژی خارجی چین از مناطقی میآید که از نظر سیاسی بیثبات هستند و محمولهها در راه رسیدن به چین، باید از تنگههای باریک و آبراههای مورد مناقشه عبور کنند. دسترسی مطمئن و تضمین شده به منابع انرژی خارجی برای تداوم رشد و توسعه این کشور حیاتی است.
چین از نظر ذخایر زغالسنگ رتبه سوم را در جهان دارد، و از گذشتههای دور برای تامین انرژی مورد نیاز کشور به همین ذخایر تکیه کرده است. اما با رشد اقتصاد این کشور، وابستگی آن به زغالسنگ وارداتی بهطور فزایندهای افزایش یافته است. در سال 1990 چین 02/1میلیارد تن زغالسنگ برای مصرف داخلی تولید کرد و فقط به 2 میلیون تن واردات نیاز داشت؛ ولی افزایش مداوم تقاضا باعث شد که پکن از سال 2009 به یک وارد کننده مطلق زغالسنگ تبدیل شود و در همان سال برای تامین نیاز داخلی، 8/125 میلیون تن زغالسنگ وارد کند.
چین کمبود زغالسنگ خود را با واردات از همسایگان منطقهای جبران میکند. در سال 2017 منابع اصلی واردات ذغالسنگ این کشور شامل استرالیا (9/79 میلیون تن)، اندونزی (2/35 میلیون تن)، مغولستان (5/33 میلیون تن) و روسیه (3/25 میلیون تن) بودند. تا پیش از سال 2017 کره شمالی چهارمین تامین کننده بزرگ ذغالسنگ چین (بالاتر از اندونزی و مغولستان) بود اما پس از اجرای تحریمهای سازمان ملل علیه کره شمالی، پکن واردات زغالسنگ از این کشور را متوقف کرد و به جای آن بر واردات از روسیه و مغولستان تکیه نمود.
نیاز چین به نفت خام نیز به همین صورت از تولید داخلی آن پیشی گرفت. این کشور از سال 1993 وارد کننده مطلق نفت خام بوده است و در سال 2017 با پشت سر گذاشتن آمریکا، به بزرگترین وارد کننده نفت خام جهان تبدیل گردید. طبق اعلام شرکت ملی نفت چین، در سال 2018 بیش از 70 درصد نفت خام مصرفی کشور از محل واردات تامین خواهد شد و این وابستگی به واردات منابع انرژی احتمالا در آینده افزایش هم خواهد یافت. برخی برآوردها حاکی از این است که تا سال 2040 حدود 80 درصد از نفت مورد نیاز چین وارداتی خواهد بود. پکن اگرچه برای تنوع بخشیدن به سبد نفت وارداتی خود گامهایی برداشته، ولی هنوز هم مجبور است با تنگناهای احتمالی در مسیر دسترسی به نفت دست و پنجه نرم کند.
خاورمیانه به دلیل بیثباتی سیاسی، از عوامل اصلی نگرانی پکن در مورد امنیت انرژی است، چون تقریبا نیمی از نفت وارداتی چین از این منطقه بحرانزده میآید. اتکای چین به نفت خاورمیانه در آینده به احتمال زیاد افزایش مییابد. طبق پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، تا سال 2035 چین واردات نفت خود از خاورمیانه را دو برابر خواهد کرد.
تجارت نفت چین با ایران نمونه بسیار خوبی از این عدم قطعیت است. اگرچه تحریمهای اعمال شده علیه ایران سالها دسترسی چین به نفت این کشور را محدود کرده بود، اما با حصول توافق اولیه در مورد برنامه تسلیحاتی ایران در نوامبر 2013 شرایط بهسرعت تغییر یافت. در سال 2014 واردات نفت چین از ایران نسبت به سال 2013 جهشی 28 درصدی داشت. در سال 2017 چین 5/7 درصد از نفت خام خود را از ایران وارد کرد و ایران از این نظر بعد از عمان با 7/7 درصد و عراق با 6/8 درصد در جایگاه سوم قرار گرفت. به نظر میرسد خروج آمریکا از توافق هستهای ایران در ماه می سال 2018 تاثیر چندانی در این مبادلات نداشته، زیرا چین همچنان مهمترین مقصد نفت صادراتی ایران است.
پکن با سرمایهگذاری سنگین در آفریقا، سبد واردات نفت خود را متنوع کرده است. آفریقا تنها حدود 9 درصد از ذخایر اثبات شده نفت جهان را در اختیار دارد (در مقایسه با سهم 62 درصدی خاورمیانه)، اما پتانسیل این قاره از لحاظ دسترسی به منابع بهرهبرداری نشده بسیار قابلتوجه است. چین استراتژی ارائه وامهای توسعه اقتصادی به کشورهای آفریقایی مانند آنگولا در ازای دسترسی مناسب و مطلوب به ذخایر نفت آنها را در پیش گرفته است. علاوه بر این در سال 2015 پکن نیروهایی را برای پشتیبانی از عملیات نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به سودان جنوبی، که سرمایهگذاری نفتی قابلتوجهی در آن انجام داده است، اعزام کرد. اگرچه میزان واردات نفت از سودان جنوبی در قیاس با مجموع واردات نفت چین ناچیز است، اما همین مقدار “ناچیز” 96 درصد از کل صادرات نفت سودان جنوبی در سال 2017 را تشکیل میداد.
تامین امنیت محمولههای دریایی حاملهای انرژی یکی دیگر از اولویتهای مهم امنیت انرژی چین است. بیش از 80 درصد واردات دریایی نفت چین از تنگه مالاکا عبور میکند. در نتیجه اگر پکن نتواند از محمولههای خود در این آبراه استراتژیک باریک محافظت کند، تنگه مالاکا ریسکی بالقوه برای چین خواهد بود.
ابزار دیگری که چین سعی دارد از طریق آن وابستگی خود به واردات نفت را کاهش دهد، ایجاد یک ذخیره استراتژیک نفتی (SPR) است که بهمنظور محافظت از این کشور در مقابل شوکهای بازار خارجی طراحی شده است. در نوامبر 2014 اداره آمار چین برای اولین بار حجم SPR کشور را اعلام، و ادعا کرد که 91 میلیون بشکه (تقریبا معادل نیاز نه روز کشور) در آن ذخیره شده است. طبق آخرین بروزرسانی درباره میزان ذخایر SPR که در دسامبر 2017 منتشر شد، 6/276 میلیون بشکه نفت در SPR نگهداری میشود. چین قصد دارد 600 میلیون بشکه نفت ذخیره کند، که مطابق با استاندارد OECD مبنی بر ذخیره واردات 90 روزه خواهد بود.
چین بزرگترین ذخایر گاز شیل جهان را در اختیار دارد اما به دلیل پیچیدگیهای جغرافیایی، میزان گاز طبیعی که بهراحتی قابل استخراج باشد اندک است. برخی از مخازن گاز در اعماق بسیار زیاد (تا 3500 متر) قرار دارند و استخراج آنها مشکل است. در سال 2017، 4/38 درصد (5/95 میلیارد متر مکعب) از گاز طبیعی مورد نیاز کشور از طریق واردات تامین شد که 27 درصد بیشتر از سال 2016 بود.
در حال حاضر پکن به گاز طبیعی وارداتی که از طریق خطوط لوله زمینی و کشتی (به شکل گاز طبیعی مایع یا LNG) منتقل میشود، متکی است. دو خط لوله موجود 46 درصد از واردات گاز طبیعی چین را در سال 2017 تامین میکردند، و سه چهارم این گاز از ترکمنستان میآید.
سهم روشهای انتقال زمینی احتمالا در سالهای آتی افزایش مییابد. در سال 2014 چین و روسیه قراردادی 30 ساله به ارزش 400 میلیارد دلار برای صدور گاز طبیعی روسیه به چین امضا کردند و در دسامبر 2019 خط لوله 55 میلیارد دلاری “پاور آو سیبری” آغاز به کار نمود.
در سال 2017 چین LNG را از کشورهای دیگری از جمله استرالیا (47 درصد)، قطر (21 درصد) و مالزی (11 درصد) هم وارد کرد. طبق پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، در سال 2030 بیش از 60 درصد گاز طبیعی مورد نیاز این کشور باید از طریق واردات تامین شود. چین در ماههای آخر سال 2019 عنوان بزرگترین وارد کننده LNG در جهان را به خود اختصاص داد و در دو ماه پیاپی در این زمینه از ژاپن پیشی گرفت. البته میزان واردات در مقیاس ماهانه نوسانات زیادی دارد ولی انتظار میرود تا سال 2022 چین در مقیاس سالانه هم جای ژاپن را بهعنوان بزرگترین وارد کننده LNG جهان بگیرد.