چین برای سالیان متمادی است که از خاورمیانه نفت و گاز خریداری میکند. اکنون، شرکتهای چینی سرمایهگذاریهای بزرگی را در بخشهایی از زیرساختهای انرژی این منطقه انجام میدهند.
این قراردادها به پکن امکان تنوع بخشیدن به منابع انرژی را داده و همزمان با افزایش قدرت چین در منطقه، اهرمی استراتژیک برای افزایش نفوذ در اختیار رهبران این کشور قرار میدهد. همچنین به شرکتهای چینی دسترسی به فناوری در زمینههایی از صنعت را ارائه میکند که برای مدت مدیدی تحت سلطه شرکتهای غربی بود.
چندی پیش، چین اولین سهام خود را در یک میدان گازی قطر خریداری کرد. شرکت دولتی سینوپک موفق شد ۱.۲۵ درصد سهم فاز اول یک پروژه ۳۰ میلیارد دلاری گاز طبیعی مایع را به دست آورد.
خریداری این سهم به دنبال قرارداد دیگری با شرکت «قطر انرژی» در ماه نوامبر ۲۰۲۲ برای تامین 4 میلیون تن الانجی در سال به چین صورت گرفت که میزان آن معادل کمی بیش از 6 درصد از واردات چین برای آن محصول در سال گذشته میلادی است. این قرارداد 27 ساله طولانیترین قرارداد برای قطر، یکی از بزرگترین صادرکنندگان گاز جهان است.
حضور چین در خاورمیانه چیز جدیدی نیست. این کشور تقریباً نیمی از نفت خام خود را از این منطقه وارد میکند. اما شرکتهای نفتی غربی به دلیل تخصص فنی پیشرفتهشان در بخشهایی از زنجیره تامین و روابط دیرینهشان با دولتهای خاورمیانه، مدتهاست که نیروهای مسلط در این منطقه بودهاند. معاملات اخیر نشان میدهد که این مناسبات در شرف دگرگونی قرار دارد.
میشل میدان، محقق انرژی در دانشگاه آکسفورد میگوید: «شرکتهای نفت و گاز چین در حال تبدیل شدن به بازیگران جهانی هستند و برای مدت طولانی در منطقه حضور دارند.»
این قراردادهای انرژی در حالی به سرانجام رسیدهاند که پکن نشان داده است که مهارت دیپلماتیک آن در خاورمیانه رو به افزایش است. چین در ماه مارس با میانجیگری بین رقبای منطقهای یعنی عربستان سعودی و ایران، غرب را غافلگیر کرد. اندکی پس از آن نیز پیشنهاد میانجیگری در مناقشه طولانی مدت میان اسرائیلیها و فلسطینیها را مطرح کرد.
تنشهای فزاینده بین ایالات متحده و چین بسیاری از کشورهای منطقه را وادار کرده است تا دایره مشتریهای خود را تنها محدود به چند کشور نکنند. پکن به دنبال استفاده از سیاست عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها برای جلب نظر دولتهایی است که گاه در موضعگیریهای ایالات متحده در مورد حقوق بشر هدف انتقاد قرار میگیرند.
عطش چین برای واردات گاز بیشتر در راستای کاهش اتکا به ذغال سنگ، ابزار دیگری برای تقویت نفوذ این کشور در منطقه است. چین در سال 2021 به بزرگترین واردکننده الانجی جهان تبدیل شد، اگرچه در سال گذشته در بحبوحه رکود اقتصادی خود از ژاپن عقب افتاد. با این وجود، صادرات الانجی قطر به چین در سال 2022 نسبت به سال قبل 70 درصد افزایش یافت.
انعقاد قراردادهای انرژی جدید به پکن کمک میکند تا اتکای خود به ایالات متحده و استرالیا، دو تامین کننده بزرگ الانجی را کاهش دهد، و به پکن اهرمی برای مذاکره در مورد شرایط خط لوله جدید گاز از روسیه میدهد، که بیشتر بازار اروپا را به دلیل تهاجم خود به اوکراین از دست داده است.
در جریان سفر شی جین پینگ رهبر چین به مسکو در ماه مارس، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اعلام کرد توافقی برای خط لولهای که میتواند سالانه 50 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به چین عرضه کند را عملا نهایی کرده است. این میزان از واردات گاز تقریباً 9 برابر بیشتر از مقداری است که در قرارداد ماه نوامبر شرکت سینوپک در قطر منعقد شد. اما چین در بیانیهای که پس از دیدارهای بین دو رهبر منتشر شد، هیچ اشارهای به این پروژه نکرد.
آن سوفی کوربو، پژوهشگر مرکز سیاست جهانی انرژی دانشگاه کلمبیا در این زمینه اظهار کرد: «من فکر میکنم طرف روسیه بسیار مشتاقتر از طرف چینی است.»
این قراردادها به چین اجازه میدهد تا اولویتهای دیگر نظیر به چالش کشیدن سلطه دلار را نیز پیش ببرد. آقای شی در ماه دسامبر در جریان سفر به عربستان سعودی خواستار برنامهریزی برای تجارت بیشتر نفت و گاز با یوان، واحد پول چین شد. دلار در اکثر قراردادهای نفتی در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد و پشتوانه اکثر پولهای ملی کشورهای حوزه خلیج فارس است. چین اولین خرید الانجی خود را در ماه مارس در قراردادی با امارات متحده عربی به یوآن تسویه کرد.
در همان سخنرانی دسامبر، آقای شی گفت که پکن نه تنها انرژی بیشتری از کشورهای عربی خریداری خواهد کرد، بلکه به سمت «همکاری جامع در زنجیره صنعتی» با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، از جمله در زمینههای اکتشاف و تولید، پالایش، ذخیره سازی، حمل و نقل و فروش نفت و گاز حرکت خواهد کرد.
خانم کوربو از دانشگاه کلمبیا معتقد است خرید سهام شرکت سینوپک در شرکت قطر انرژی صرفا تامین کننده منابع انرژی نیست، بلکه چنین رویکردی به شرکتهای دولتی چینی درک عمیقتری از فرآیند صنعتی ارائه میدهد.
به گفته کارشناسان حوزه انرژی چین بیش از 20 سایت داخلی تبدیل گاز دارد که در آنها گاز مایع برای تولید برق به حالت گازی تبدیل میشود، اما چین فاقد دانش عملیاتی برای متراکم کردن گاز و تبدیل آن به مایع فوق خنک است که برای صادرات سوخت با کشتی ضروری است.
در حالی که بعید است شرکتهای چینی الانجی خود را صادر کنند (منابع گاز طبیعی چین ناچیز است)، دانش فنی بیشتر میتواند به آنها کمک کند پروژههای گازی دیگری را در نقاط دوردست دنیا که صادرات آن به چین از طریق خط لوله امکانپذیر نیست، مدیریت کنند.
دیگر شرکتهای بزرگ انرژی غربی در حال حاضر در میدان شمالی که میدان گازی قطر شناخته میشود، مشارکت دارند. میدان شمالی بخشی از بزرگترین میدان گازی جهان است که مشترکا متعلق به قطر و ایران است. تهران میدان مشترک خود را پارس جنوبی می نامد.
در سال ۲۰۱۸ شرکت ملی نفت چین که متعلق به دولت این کشور است، متعاقب تبعیت شرکت توتال انرژی از تحریمهای آمریکا و خروج از پروژه توسعه میدان گازی پارس جنوبی، سهام این شرکت را در پروژه مورد نظر خریداری کرد. این شرکت بزرگ چینی یک سال پس از آن در تلاش برای یافتن کانال انتقال مالی به ایران از این پروژه عقبنشینی کرد. به گفته تحلیلگران، عامل دیگر در تصمیم به خروج، عدم توانایی تخصصی چینیها در نحوه تبدیل گاز به حالت مایع آن در مقیاس بزرگ برای صادرات بود.
جاستین دارگین، یکی از کارشناسان بنیاد صلح کارنگی که متخصص انرژی خاورمیانه است، معتقد است چین اکنون در موقعیت خوبی برای مشارکت در حوزه شمالی و پارس جنوبی قرار دارد. در دو سال گذشته، شرکتهای چینی فعالیت در زنجیره صنعتی در بخش گاز قطر را آغاز کردهاند و سفارشهایی را از قطر انرژی برای چهار کشتی الانجی و یک قرارداد مهندسی، خرید و ساخت کارخانههای جدید صادرات الانجی دریافت کردهاند.
در سوی دیگر منطقه، دو شرکت چینی به عنوان بخشی از تلاشهای بغداد برای افزایش تولید برق، قراردادهایی با عراق برای توسعه سه میدان نفت و گاز امضا کردند. در این راستا جان کالابرز، کارشناس ارشد موسسه خاورمیانه (یک اتاق فکر مستقر در واشنگتن) در اظهار نظری عنوان نمود قراردادهای اخیر انرژی «مقیاس و چند بعدی بودن استراتژی چین در منطقه را نشان میدهد.»
منبع: wsj