سال گذشته نمایندگان چین و آمریکا بر سر سه برابر کردن انرژیهای تجدیدپذیر در سطح جهان تا سال ۲۰۳۰ با یکدیگر توافق کردند. این امر به عنوان احیای همکاری اقلیمی بین بزرگترین و دومین تولیدکننده گازهای گلخانهای در جهان مورد استقبال قرار گرفت و این امیدواری را ایجاد کرد که این دو نماینده راهی از میان طوفان مبادلات منفی دیپلماتیک برای زنده نگه داشتن چشمانداز جهانی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی پیدا کنند.
با این حال، دولت چین میتواند با برخی توجیهات استدلال کند که این چین است که پیشتاز این حوزه محسوب میشود. در دنیایی که اهداف ملی آب و هوایی نادیده گرفته میشوند، سرعت و مقیاس گسترش ظرفیتهای تجدیدپذیر نصبشده چین بینظیر است.
به عنوان مثال، چین در سال ۲۰۲۰، متعهد شد تا سال ۲۰۳۰ به ۱۲۰۰ گیگاوات ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر دست یابد که بیش از دو برابر ظرفیت در آن زمان بود. چین با سرعت فعلی خود تا سال ۲۰۲۵ به این هدف دست خواهد یافت و میتواند تا پایان سال ۲۰۲۶ تنها به هزار گیگاوات انرژی خورشیدی دست یابد، دستاوردی که سهم قابلتوجهی در یازده هزار گیگاوات ظرفیت نصبشده تجدیدپذیر در جهان دارد که بر طبق اهداف توافق پاریس باید تا سال ۲۰۳۰ به آن دست یابد. سوختهای فسیلی اکنون کمتر از نیمی از کل ظرفیت تولید نصبشده چین را تشکیل میدهند که نسبت به یک دهه پیش که سوختهای فسیلی دو سوم ظرفیت برق چین را تشکیل میداد، کاهش چشمگیری داشته است.
هنگامی که سازمان بینالمللی انرژی، ارزیابی خود را از وعده سه برابر کردن انرژیهای تجدیدپذیر در سطح جهان تا سال ۲۰۳۰ منتشر کرد، اشاره کرد که افزایش ۵۰ درصدی تأسیسات تجدیدپذیر جهانی در سال ۲۰۲۳ عمدتاً توسط چین انجام شده است. در سال ۲۰۲۲، چین تقریباً به اندازه مجموع سایر نقاط جهان ظرفیت فتوولتائیک خورشیدی نصب کرد، سپس در سال ۲۰۲۳ تأسیسات خورشیدی جدید را دو برابر کرد، ظرفیت انرژی بادی را تا ۶۶ درصد افزایش داد و تقریباً چهار برابر ذخیره انرژی اضافه کرد.
در دو دهه گذشته، چین به عنوان بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای در جهان بدنام بوده است، کشوری که همچنین از زغالسنگ آلودهکننده به اندازه کل جهان استفاده میکند چگونه به نیروگاه تجدیدپذیر جهان تبدیل شد؟
بخشی از پاسخ به تصمیمات سرمایهگذاری اتخاذشده در اواسط دهه ۲۰۰۰ باز میگردد، زمانی که چند دهه رشد سریع تولید ناخالص داخلی چین در حال پایان بود. هزینههای نیروی کار در حال افزایش بود و مدل توسعه چین، با وابستگی شدید آن به زغالسنگ، آن را در بحرانهای متعدد آلودگی هوا، خاک و آب فرو برده بود. در دهه اول این قرن، انتشار گازهای گلخانهای چین بیش از دو برابر شد و تا سال ۲۰۰۶ این کشور از ایالاتمتحده پیشی گرفت و عنوان ناخواسته بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای جهان را از نظر حجم به دست آورد.
رهبری چین نسبت به تأثیرات دیپلماتیک منفی بدترین آلاینده جهان، بهویژه در کشورهایی که در برابر تأثیرات آب و هوایی آسیبپذیر هستند، هوشیار بود. در همان زمان، قرار گرفتن چین در معرض تأثیرات تغییرات آب و هوایی، علاوه بر تشدید بحران آلودگی و ناآرامی عمومی که ایجاد میکرد، به موضوع مهمی در بحثهای سیاسی سطح بالای پکن تبدیل شد. برنامه ریزان چین به دنبال سرمایهگذاریهایی بودند که فرصتی برای آینده فناوری پیشرفتهتر ایجاد کند و این با نیاز به پاکسازی محیطزیست چین و تلاش جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای همزمان شد. همه اینها از حمایت از توسعه فناوریهای تجدیدپذیر حکایت دارد که جهان برای جلوگیری از فاجعه آب و هوایی به آن نیازمند است.
در برنامههای پنجساله بعدی، چین در تمام جنبههای فناوریهای تجدیدپذیر سرمایهگذاریهای استراتژیک انجام داد، از ظرفیت خورشیدی و بادی، هیدروژن سبز و پروژههای زمینگرمایی گرفته تا تحقیق و سرمایهگذاری در ذخیرهسازی باتری و زنجیره تأمین آن. در اولین مرحله از توسعه سریع صنعتی خود که از دهه ۱۹۹۰ شروع شد، چین موظف شد به فناوریهای متعلق به دیگران مجوز دهد. اکنون جاهطلبی استراتژیک، تسلط بر این میدان بود و چین را بهعنوان تأمینکننده جهانی کالا برای دنیایی که بهشدت دارای محدودیت کربن است، قرار میداد.
در عرض یک دهه، چین تا حد زیادی به هدف خود یعنی تسلط بر تولید فنآوریهای خورشیدی و بادی دستیافت و تقریباً انحصار تمام جنبههای زنجیره تأمین، از جمله استخراج و فرآوری خاکهای کمیاب و مواد معدنی استراتژیک را به دست آورد که برای انقلاب انرژی پاک ضروری است. امروزه چین بیش از ۸۰ درصد ظرفیت تولید خورشیدی جهان را در اختیار دارد و نه تنها در فناوریهای باد و باتری جایگاههای مهمی دارد، بلکه شرکت چینی بی وای دی، به بزرگترین تولیدکننده خودروهای برقی در جهان تبدیل شده است و چین آماده است تا یک چالش جهانی بزرگ در تمام جنبههای حملونقل الکتریکی برای برندهای معتبر خودرو ایجاد کند؛ اما اگر چین در مورد فرصت تغییرات آب و هوایی شفاف بوده است، کمتر مشتاق کاهش انتشار گازهای گلخانهای خود بوده است: در دو دهه اول قرن، اقتصاد تا حد زیادی به زغالسنگ وابسته بود و چین استدلال کرد که تعهد به کاهش انتشار گازهای گلخانهای محدودیتی ناعادلانه برای حق توسعه آن خواهد بود. این امر با سخنان غافلگیرکننده رئیس جمهور شی جین پینگ در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۲۰ تغییر کرد که چین همانطور که در پاریس در سال ۲۰۱۵ وعده داده بود خیلی قبل از سال ۲۰۳۰ به کاهش کربن خواهد رسید و در یک پیشنهاد جدید مهم مطرح کرد که هدفش کربن صفر تا سال ۲۰۶۰ است. یک برنامه اساسی برای انرژیهای تجدیدپذیر به منظور دستیابی به این اهداف ضروری است.
ظرفیت ترکیبی انرژی خورشیدی و بادی
تصمیم شی جین پینگ توجهات جهانی را به خود جلب کرد و تأثیر بسیار زیادی در داخل کشور داشت و یک سیگنال سیاسی قدرتمند به نفع سرمایهگذاریهای تجدیدپذیر در سراسر چین ارسال کرد و شرکتهای غولپیکر دولتی این کشور، از جمله شرکتهای انرژی سنتی آن، مجبور شدند هم به پیام صریح شی و هم به ابتکارات سیاستی که آن را آغاز کرد توجه کنند. اداره ملی انرژی (NEA)، نهادی که بخش انرژی چین را تنظیم میکند، تشخیص داد که اگر چین اهداف شی را اجرا کند، به سیاستها و مکانیسمهای جدیدی نیاز دارد.
مزارع بادی عظیم قبلاً در شمال چین مشغول به کار بودند و اکنون مجموعهای از پایگاههای انرژی پاک در مقیاس کاربردی که شامل بسیاری از شرکتهای بزرگ تأسیساتی دولتی چین میشود، برای مناطق نسبتاً خالی بیابانی غربی برنامه ریزی شده است. این پایگاهها، ترکیبی از پنل های خورشیدی وسیع و مزارع بادی، قرار است از طریق خطوط انتقال پرسرعت به بازارهای شرق چین متصل شوند. این پروژهها هم از تابش خورشیدی زیاد در بیابان و هم از مقدار زیادی زمین ارزان و در دسترس بهره میبرند. چین قصد دارد بیش از ۲۰۰ پایگاه از این قبیل بسازد تا به افزایش ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر خود به حدود ۳٫۹ تراوات تا سال ۲۰۳۰ کمک کند که بیش از سه برابر کل سال ۲۰۲۲ است.
علاوه بر این پروژههای بیابانی، NEA در سال ۲۰۲۱ وعده داد که انتقال شبکه روستایی را بهبود بخشد و به گروههای روستایی اجازه دهد در انرژی تجدیدپذیر توزیعشده سرمایهگذاری کنند و مزایای آن را به اشتراک بگذارند. NEA برای ترویج پنل های خورشیدی توزیعشده روی پشتبام، برنامه PV را راهاندازی کرد، یک طرح آزمایشی ملی که هدف آن نصب فتوولتائیک در تقریباً نیمی از ادارات روستایی در سطح شهرستانهای چین است که حدود یک چهارم جمعیت چین را شامل میشود.
NEA اکنون قصد دارد جمعیت روستایی نادیده گرفتهشده چین را در انقلاب تجدیدپذیر بگنجاند. تا پایان سال ۲۰۲۲، ۶۷۶ شهرستان برای این طرح ثبتنام کرده بودند و بیش از ۵۱ گیگاوات فتوولتائیک خورشیدی توزیعشده جدید نصب شد که تقریباً نیمی از آن از پشت بامهای روستایی بود. در مجموع تا پایان سال ۲۰۲۲، چین تقریباً ۱۵۷ گیگاوات ظرفیت فتوولتائیک توزیع شده ساخته بود که بیش از دو برابر ایالاتمتحده است.
NEA همچنین برنامههایی را برای گسترش کانالهای تأمین مالی برای انرژیهای تجدیدپذیر و بهبود انگیزهها و مکانیسمهای بازار اعلام کرد.
امروزه بخش انرژیهای تجدیدپذیر یکی از معدود نقاط روشن در اقتصاد چین است که از افزایش محرکهای دولتی سود برده است زیرا پکن تلاش میکند تا رشدی را که بهشدت تحت تأثیر کووید-۱۹ قرار گرفته است، بازگرداند. بازار عظیم املاک و مستغلات که ارقام تولید ناخالص داخلی چین را برای بیش از سه دهه افزایش داد، در آستانه فروپاشی است. همهگیری و رکود اقتصادهای جهانی پس از آن به صادرات چین ضربه زده است. با این حال، به نظر میرسد انرژیهای تجدیدپذیر آینده روشنی دارند، اما درک کامل این ظرفیت، اصلاحات اساسی بیشتری را میطلبد.
انرژیهای تجدیدپذیر در حال حاضر نیمی از ظرفیت نصبشده چین را تشکیل میدهند، اما مجوز برای نیروگاههای جدید زغالسنگ نیز افزایش یافته است و چین هنوز حدود ۷۰ درصد برق خود را از سوختهای فسیلی تولید میکند. این بدان معناست که استفاده واقعی از انرژیهای تجدیدپذیر از ظرفیت نصبشده کمتر است.
برای شرکتهای ساخت شبکه، نیروگاههای زغالسنگ چین ثابت و قابل پیشبینی هستند و ساعتهای بیشتری نسبت به انرژیهای تجدیدپذیر اجازه دسترسی به شبکه را دارند. علاوه بر این، نگرانیها در مورد امنیت انرژی در حال حاضر در دستور کار سیاستگذاری قرار دارند که با تنشهای ژئوپلیتیکی و خشکسالیهای اخیر که بر تولید برقآبی تأثیر گذاشت، تقویت شده است. در چین، امنیت انرژی هنوز به معنای زغالسنگ است.
جاهطلبیهای فعلی آبوهوا و انرژی چین در مجموعهای از سیاستگذاریها از جمله برنامه پنجساله فعلی گنجانده شده است. اگرچه فرهنگ سیاسی چین برای دستیابی به اهداف اعلام شده آن اهمیت زیادی قائل است، تعدادی از تعهدات انرژی و آبوهوا در حال حاضر به دلیل وابستگی مداوم بخش انرژی به زغالسنگ، در حال حاضر دور از هدف هستند.
در سال ۲۰۲۱، در تعهدات توافق پاریس که چین به سازمان ملل ارائه کرد، پکن متعهد شد که رشد زغالسنگ را محدود کند و انرژی و میزان کربن را تا سال ۲۰۲۵ کاهش دهد، سهم منابع انرژی غیر فسیلی را تا سال ۲۰۲۵ به ۲۰ درصد و تا سال ۲۰۳۰ به ۲۵ درصد افزایش یابد و ۵۰ درصد انرژی از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵ از منابع تجدیدپذیر تولید شود.
ارقام این روند را تائید میکنند: متوسط نرخ رشد مصرف زغالسنگ در دو سال گذشته هشت برابر شده است، از ۰٫۵ درصد در سال بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ به ۳٫۸ درصد در سال بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ و تأییدیههای جدید برق زغالسنگ بین سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ چهار برابر شده است.
این امر به افزایش ۱۲ درصدی انتشار گازهای گلخانهای در بخش انرژی بین سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ کمک کرده است. برای دستیابی به اهداف دولت برای شدت کربن در سال ۲۰۲۵، انتشار گازهای گلخانهای باید امسال به اوج خود برسد و تا سال ۲۰۲۵ بین ۴ تا ۶ درصد کاهش یابد. اگر چین میخواهد در مسیر اهداف بلندمدت و کوتاهمدت خود باقی بماند، دولت باید به تعهد خود برای کنترل ظرفیت جدید زغالسنگ و ادامه افزایش سریع انرژیهای تجدیدپذیر عمل کند.
کمیسیون توسعه و اصلاحات ملی اخیراً اعلام کرده که قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ یک بازار ملی واحد انرژی ایجاد کند و شش شبکه منطقهای خود را در یک بازار برق سراسری ادغام کند تا نوسانات عرضه و تقاضا را بهتر مدیریت کند. اگر این امر محقق شود، چین نهتنها میتواند جایگاه خود را بهعنوان رهبر جهانی در ظرفیت نصبشده برای انرژیهای تجدیدپذیر افزایش دهد، بلکه ممکن است از انرژی پاکی که تولید میکند نیز بهتر استفاده کند.
منبع: yale