آیا آمریکا قادر به جنگ در ۴ جبهه از جمله با چین است؟

وبگاه اطلاع رسانی کنگره آمریکا در تحلیلی به بررسی چالش‌های دولت بایدن در عرصه سیاست خارجی پرداخته است.

برخی کارشناسان و تحلیلگران سیاست خارجی بر این باورند که آمریکا باید از متحدانش همچنان دفاع و حمایت کند تا در عرصه بین‌المللی معتبر باقی بماند.

هالفورد جان مکیندر، بنیانگذار تحلیل ژئوپلیتیک، در تئوری “آرمان‌های دموکراتیک و واقعیت” در سال 1919، بر اهمیت سرزمین مقدس برای انگلیس با هدف کنترل کانال سوئز تأکید کرد. از منظر ژئوپلیتیک گسترده‌تر، وی تاکید کرد که چگونه ساخت راه آهن در سراسر سیبری می‌تواند به یک قدرت زمینی اجازه دهد تا منابع را در سراسر اوراسیا بسیج کرده و هژمونی قدرت دریایی را به چالش بکشد. دو جنگ جهانی و جنگ سرد برای جلوگیری از تسلط قدرت‌ها بر تهدیدات آنچه ماکیندر “قلب سرزمین” می‌نامید، بر کشورهای ساحلی اوراسیا بود.

به نظر می‌رسد امروز کابوس ماکیندر در حال تبدیل شدن به یک واقعیت است. سه کشور – روسیه، چین و ایران – با هماهنگی کره شمالی و دیگران، قلب سرزمین ماکیندر را تسخیر کرده و نفوذ قابل توجهی بر دولت‌های لیبرال-دموکراتیک اروپا، هند و شرق دور دارند. چین با استفاده از طرح ابتکاری کمربند جاده خود، اوراسیا را از نظر اقتصادی، فرهنگی و نظامی به هم گره می‌زند. گستره سرزمینی این تهدید از دریای بالتیک و سیاه در غرب تا دریای چین جنوبی، تنگه تایوان، دریای چین شرقی و تنگه برینگ گسترش می‌یابد.

ایالات متحده و متحدانش در نقاط مختلف اوراسیا با نقاط اشتعال زیادی روبرو هستند. روسیه با هدف تثبیت فتح کریمه، همچنان اوکراین را تهدید می کند. وقتی اوکراین تسلیحات هسته‌ای خود را تسلیم کرد، ایالات متحده تمامیت ارضی اوکراین را در یادداشت 1994 بوداپست تضمین کرد. روسیه کم ارزش بودن این ضمانت ها را نشان داده است. در همین حال، روسیه کشورهای بالتیک، استونی، لتونی و لیتوانی، عضو ناتو را نیز تهدید می کند. حمله موفقیت آمیز به یکی از اعضای ناتو برای اعتبار ایالات متحده فاجعه بار خواهد بود.

چین اصل “یک کشور، دو سیستم” را که طبق آن هنگ کنگ استقلال خود را حفظ نموده، رد کرده است و شی جین پینگ رئیس جمهور چین اعلام کرده است که در صورت لزوم برای مقابله با تایوان به زور متوسل خواهد شد. چین در حال ایجاد ظرفیت برای حمله به تایوان یا محاصره آن است. در دریای شرقی چین، پکن ادعای مالکیت جزایر سنکاکو ژاپن را مطرح است. در دریای جنوبی چین، پکن جزایر متعددی ساخته است تا حاکمیت خود را بر خطوط اصلی حمل و نقل تثبیت کند.

به ادعای رسانه آمریکایی، ایران شبه نظامیان یمنی را حمایت مالی می‌کند، از طریق حزب الله بر لبنان و سوریه تسلط دارد و حمل و نقل از طریق خلیج هرمز را تهدید می‌کند. کره شمالی تهدیدی متعارف برای کره جنوبی است و برنامه هسته‌ای آن برای هدف قرار دادن ایالات متحده است.

در ارزیابی خطری که ایالات متحده با آن روبرو است، کارشناسان امنیت ملی باید احتمال اقدام هماهنگ دشمنان را در نظر بگیرند. اگر ایالات متحده و متحدانش با جنگ چهار جبهه‌ای همزمان علیه اوکراین، تایوان و اسرائیل، حمله کره شمالی به کره جنوبی و استفاده از قدرت بازدارنده هسته‌ای اش آن هم در حالی که ایرانی‌ها تنگه هرمز را ببندند و چین نیز با حملات سایبری به زیرساخت‌های مالی و فیزیکی ایالات متحده را هدف قرار دهد، روبرو شوند چه خواهند کرد؟

رسانه آمریکایی در انتها می‌نویسد: آیا ایالات متحده توانایی نظامی برای پاسخگویی به چنین چالش‌های همزمان را دارد؟ آیا ما آماده‌ایم که از سلاح‌های هسته‌ای برای دفاع از متحدان خود و حمایت از تعهدات مان استفاده کنیم؟ اگر مجبور به انتخاب‌های سخت شویم، ایالات متحده کدام یک از این درگیری‌ها را در اولویت قرار می‌دهد؟ اگر می‌خواهیم از جنگ چند جبهه‌ای اجتناب کنیم، ایالات متحده باید آماده نبرد و پیروزی در درگیری‌های متعارف در چند مکان به طور همزمان باشد و باید در تقویت توانایی متحدانش برای دفاع از خود سرمایه گذاری کند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *