کتابشناسی| ابرقدرت‌های هوش مصنوعی؛ چین، سیلیکون ولی و نظم نوین جهانی

کتاب ابرقدرت‌های هوش مصنوعی؛ چین، سیلیکون ولی و نظم نوین جهانی، ایده‌های بزرگ موسس مایکروسافت چین به قلم کای فولی نگارش شده است.

در بخشی از این کتاب آمده است: مقالات مربوط به آخرین نوآوری‌های هوش مصنوعی، صفحات روزنامه‌ها را پر کرده است. تقریبا هر روز چند همایش تجاری درباره استفاده از هوش مصنوعی برای کسب سود بیشتر برگزار می‌شود و دولت‌ها در سراسر جهان برنامه‌های ملی خود را برای استفاده از فناوری منتشر می‌کنند. ناگهان، هوش مصنوعی به موضوع اصلی گفت و گو‌های عمومی تبدیل شد که البته دلایل موجهی برای آن وجود دارد.

هوش مصنوعی چین را درنوردیده و موج هیجان در این حوزه چنان شدید و قوی بوده است که حتی پیشرفت‌هایی را که در سایر نقاط جهان رخ داده ناچیز جلوه می‌دهد. شور و شوق درباره هوش مصنوعی از رشته‌های فناوری و کسب و کار به خط مشی‌های دولتی سرایت کرده و راه خود را به کلاس‌های مهد کودک در پکن باز کرده است.

حمایت گسترده از این حوزه، قدرت رو به رشد چین در این زمینه را آشکار و تقویت می‌کند. شرکت‌های پژوهشی و پژوهندگان چینی هوش مصنوعی، امروزه زمینه‌های بسیاری برای همتایان آمریکایی خود فراهم کرده‌اند و الگوریتم‌ها و الگو‌های تجاری نوآورانه‌ای را تجربه می‌کنند که نوید بخش تحول اقتصادی در چین است. این تجار و پژوهشگران به کمک یکدیگر چین را به ابرقدرتی واقعی در زمینه هوش مصنوعی تبدیل کرده‌اند که تنها رقیب واقعی آمریکا در این فناوری در حال ظهور است. انتخاب‌های این دو کشور درباره رقابت و همکاری در زمینه هوش مصنوعی، پیامد‌های قابل توجهی برای اقتصاد و حکمرانی بر جهان خواهد داشت.

هنگامی که در اکتبر ۱۹۵۷، اتحاد جماهیر شوروی اولین ماهواره انسانی را در مدار زمین قرار داد، تأثیری فوری و عمیق بر احساسات و سیاست‌های حکومتی آمریکایی‌ها گذاشت. این رویداد باعث افزایش اضطراب عمومی در آمریکا درباره برتری فناوری شوروی شد و آمریکایی‌ها سراسر شب ماهواره را ردیابی و پیام‌های مخابراتی آن را رصد می‌کردند. این واقعه، زمینه ساز تأسیس اداره ملی هوا و فضا (ناسا) شد، یارانه‌های مهم دولت به آموزش ریاضی و علم اختصاص یافت و یک مسابقه فضایی به راه افتاد. این بسیج ملی در آمریکا دوازده سال بعد هنگامی که نیل آرمسترانگ به عنوان نخستین فرد به ماه قدم گذاشت، ثمر داد.

آلفا گو اولین پیروزی بزرگ خود را در مارس ۲۰۱۶ در طول یکسری بازی پنج تایی در برابری سدول بازیکن افسانه‌ای کره‌ای به دست آورد، و چهار بریک او را شکست داد. درحالی که اغلب آمریکایی‌ها توجه چندانی به این پنج بازی نداشتند، این بازی توجه بیش از ۲۸۰ میلیون تماشاگر چینی را به خود جلب کرد. طی یک شبه تب هوش مصنوعی چین را درنوردید. این هیجان چندان شبیه واکنش آمریکاییان به ماهواره نبود، اما آتشی در دامن جامعه فناوری این انداخت که پیش از این همه سال، همچنان شعله ور است.

هنگامی که سرمایه‌گذاران، کارآفرینان و مقامات دولتی چین همگی بر یک صنعت تمرکز کنند، واقعا می‌توانند دنیا را تکان دهند. در حقیقت چین در یک مقیاس تاریخی به رشد صعودی سرمایه‌گذاری، تحقیق و کارافرینی در زمینه هوش مصنوعی پرداخت سرمایه‌گذاران خطرپذیر، هیولا‌های تکنولوژی و دولت چین برای راه‌اندازی هوش مصنوعی پول زیادی صرف کردند. تب هوش مصنوعی دانش‌آموزان و دانشجویان چینی را هم فرا گرفت و آنان برنامه‌های پیشرفته و سیل سخنرانی‌های پژوهشگران بین المللی را بر گوشی‌های هوشمند خود ثبت کردند.

امروزه، برنامه‌های مبتنی بر یادگیری عمیق می‌توانند در زمینه شناسایی چهره، تشخیص صدا و صدور وام، بهتر از انسان عمل کنند. برای دهه‌های انقلاب هوش مصنوعی همواره به پنج سال آینده حواله می‌شد. اما با پیشرفت یادگیری عمیق در طول چند سال گذشته، بالاخره زمان بروز آن انقلاب فرارسید. اکنون طلیعه عصر افزایش بهره وری، و نیز اختلالات گسترده در بازار‌های کارگری قابل مشاهده بود و بر مردم تأثیرات عمیق اجتماعی و روان شناختی داشت، زیرا هوش مصنوعی در حال تصرف جایگاه و مشاغل انسان‌ها در همه صنایع بود.

آنچه درنهایت رشته شبکه‌های عصبی را احیا کرد و موجب بروز جرقه هوش مصنوعی که امروزه با آن زندگی می‌کنیم شد، تغییرات ایجاد شده در دو عنصر خام اصلی تغذیه‌کننده شبکه‌های عصبی، در راستای پیشرفت بسیار مهم فنی بود یعنی قدرت محاسبات و داده‌ها.

هم داده‌ها و هم قدرت محاسبه، در غروب دهه ۱۹۵۰ از منابع کمی برخوردار بودند. اما در دهه‌های پایانی قرن پیش، همه چیز تغییر کرد. امروزه، پردازنده‌های گوشی هوشمند شما میلیون‌ها بار از پردازنده‌های رایانه‌های پیشگام پیشرفته‌ای که در سال ۱۹۶۹ ناسا برای اعزام تیل آرمسترانگ په ماه استفاده کرد، قدرتمندتر هستند.

در اواسط سال ۲۰۰۰، زمانی که جفری هینتون، پژوهشگر برجسته، راهی یافت تا بتواند این لایه‌های جدید را به طور مؤثر به شبکه‌های عصبی آموزش دهد، یادگیری عمیق به بزرگترین پیشرفت فنی خویش دست یافت. نتیجه، درست مانند رساندن استروئید‌ها به شبکه‌های عصبی پیر بوده و به این ترتیب این فرآیند، قدرت آنان را برای انجام وظایفی مانند سخن گفتن و تشخیص اشیاء چندین برابر کرد.

به زودی، این شبکه‌های عصبی جان گرفته که امروزه «یادگیری عمیق» نام‌گذاری شده‌اند. توانستند کارآیی الگو‌های قدیمی‌تر را در انواع وظایف ارتقا دهند.

در سال ۲۰۱۲ هنگامی که شبکه عصبی ساخته شده توسط گروه رقیب، هینتون را در یک رقابت بین المللی تصویری کامپیوتری شکست داد، ورق برگشت.

پس از گذشت چند دهه که شبکه‌های عصبی در تحقیقات هوش مصنوعی در حاشیه قرار گرفته بودند، این بار در قالب یادگیری عمیق، به یکباره به جریان اصلی تبدیل شدند. این پیشرفت، نوید بخش آب شدن آخرین یخ‌های زمستان هوش مصنوعی بود و برای اولین بار واقعا با خود قدرت هوش مصنوعی را در حل مسائل مختلف دنیای واقعی به ارمغان آورد. پژوهشگران، آینده نگر‌ها و مدیران اجرایی فناوری همگی شروع به گفت وگو درباره پتانسیل گسترده این رشته برای رمزگشایی گفتار انسانی، ترجمه اسناد، تشخیص تصاویر پیش بینی رفتار مصرف‌کننده، تشخیص تقلب، تصمیم‌گیری درباره اعطای وام، کمک به روبات‌های نظارتی و حتی راندن اتومبیل کردند.

اما چین در این هنگام کجا بود؟

دانشگاه‌های آمریکا و شرکت‌های فناوری، برای دهه‌ها افراد با استعداد را از کشور‌های سراسر جهان فرا خوانده و در خود جای داده‌اند. پیشرفت در هوش مصنوعی هم ظاهرا از این امر مستثنی نبود. آمریکا درصدد احراز مقام فرماندهی بود که تنها زمانی می‌توانست رشد کند که این پژوهشگران نخبه با سرمایه‌گذاری‌های سخاوتمندانه، فرهنگ منحصربه فرد و شرکت‌های مادری به محیط سیلیکون ولی جذب شوند.

صنعت فناوری چین در مقابل چشم اکثر تحلیلگران تصمیم گرفت نقشی مشابه را در صنعت هوش مصنوعی جهانی که دهه‌ها از آن استفاده می‌کرد، ایفا کند یعنی کپی کردن آنچه سال‌ها از قله اصلی‌اش عقب افتاده بود.

اما این تحلیل اشتباه است. این تحلیل بر مبنای فرضیه‌های قدیمی درباره صنعت فناوری چین است و همچنین سوءتفاهمی اساسی‌تر درباره اینکه این انقلاب به کدام سو در حرکت است. اگرچه غرب جرقه یادگیری عمیق را روشن کرد، اما این چنین خواهد بود که بالاترین بهره گرمایی را از آتش هوش مصنوعی خواهد برد.

بازار‌های ناسالم و کلاهبرداری‌های کثیف درعصر «کپی کاری» در چین، باعث ایجاد تعدادی شرکت جعلی شد، اما آن‌ها درعین حال، نسلی از کارآفرینان پر جنب و جوش، باهوش و سختکوش را پرورش دادند. این کارآفرینان عامل یاری دهنده و پنهانی هستند که به چین کمک می‌کنند تا پولسازترین کشور در عصر پیاده‌سازی هوش مصنوعی باشد.

این کارآفرینان به دیگر منبع مهم «طبیعی» دنیای فناوری چین، یعنی انبوه داده‌ها، دسترسی دارند. چین پیش از این، از لحاظ تولید حجم عظیم داده‌ها از آمریکا پیشی گرفته بود، نه تنها حجم این داده‌ها قابل ملاحظه است، بلکه به لطف زیست بوم منحصربه فرد فناوری در چین – جهان جایگزین محصولات و کاربرد‌هایی است که در هیچ جای دیگر دیده نمی‌شود. این داده‌ها برای ایجاد شرکت‌های سودآور هوش مصنوعی کاملا متناسب هستند.

تا حدود پنج سال پیش، مقایسه مستقیم پیشرفت شرکت‌های اینترنتی چینی و آمریکایی در یک مسابقه بی‌معنا بود. آن‌ها در مسیر‌های تقریبا موازی قرار داشتند و آمریکا کمی از چین جلوتر بود. اما در سال ۲۰۱۳ اینترنت چین در مسیری درست قرار گرفت. کارآفرینان چینی به جای دنبال کردن قدم به قدم با کپی کاری مستقیم از شرکت‌های آمریکایی، شروع به ساخت محصولات و خدمات خود کردند که با سیلیکون ولی قابل قیاس نبود. تحلیلگران قبلا برای توصیف این جنبش در چین، هنگام توصیف شرکت‌های چینی از تشبیه ساده آن با سیلیکون ولی یعنی «فیس بوک چین» و «توئیتر چین» استفاده می‌کردند اما در چند سال اخیر، در بسیاری از موارد، این برچسب‌ها دیگر معنا ندارند. اینترنت چینی به جایگزینی جهانی تبدیل شده است.

شهروندان چینی برای پرداخت‌های خرید خود در دنیای واقعی، از بارکد تلفن‌هایشان استفاده می‌کنند که بخشی از یک تحول پرداخت موبایلی است که در هیچ جای دیگر جهان دیده نمی‌شود. لشکری از غذارسان‌ها و ماساژور‌های آماده خدمت، سوار بر اسکوتر‌های برقی، خیابان‌های شهر‌های چین را پرترافیک کرده‌اند. آن‌ها نشان دهنده موج نزولی استارت آپ‌های آنلاین به آفلاین (او تواو) هستند که با تسهیل تجارت الکترونیکی در ارائه خدمات در دنیای واقعی مانند رساندن غذای رستوران با تحویل مانیکور به مشتریان را بسط داده‌اند. پس از آن، مدتی نگذشت که میلیون‌ها دوچرخه رنگارنگ به اشتراک گذاشته شد که کاربران می‌توانستند در هر جایی فقط با اسکن یک بارکد با تلفن‌های خود بر آن‌ها سوار شده یا قفلشان کنند.

ترکیب همه این خدمات با یکدیگر، باعث ایجاد برنامه کاربردی فوق العاده چینی یعنی وی چت باشد که نوعی ابزار چندکاره دیجیتال برای زندگی مدرن بود. کاربران وی چت بدون خروج از برنامه، به ارسال پیام‌های متنی و صوتی برای دوستان، پرداخت پول مغازه‌های ثبت وقت ملاقات پزشک، پر کردن اظهارنامه‌های مالیاتی، باز کردن قفل دوچرخه عمومی و خرید بلیت هواپیما پرداختند. وی چت به یک برنامه عمومی اجتماعی تبدیل شد که در آن انواع مختلف چت گروهی (بین همکاران، دوستان و یا افراد دارای منافع مشترک برای مذاکره درباره معاملات تجاری، برگزاری جشن‌های تولد یا گفت وگو درباره هنر مدرن مورد استفاده قرار می‌گرفت. این برنامه مجموعه‌ای از کاربرد‌های ضروری ده‌ها برنامه آمریکایی و غیرآمریکایی را گرد هم آورده است

جهان جایگزین دیجیتالی چین، امروزه اقیانوسی از اطلاعات جدید درباره دنیای واقعی را خلق کرده و در اختیار گرفته است. ثابت شده که در عصر پیاده‌سازی هوش مصنوعی، این ثروت اطلاعاتی درباره کاربران موقعیت مکانی آن‌ها در هر ثانیه از روز چگونگی رفت و آمد آن‌ها، سلیقه غذایی آن‌ها، مکان و زمان خرید مواد غذایی و نوشیدنی‌هایشان ارزشمند است. این اطلاعات به شرکت‌ها گنجینه‌ای از عادت‌های روزانه کاربرانشان را ارائه می‌دهد که می‌تواند با الگوریتم‌های یادگیری عمیق ترکیب شده و خدمات بسیار متنوعی از حسابرسی‌های مالی گرفته تا برنامه‌ریزی‌های شهری را ارائه دهد و همچنین از توانایی جمع‌آوری اطلاعات در شرکت‌های پیشرو سیلیکون ولی از طریق رمزگشایی جست وجو‌ها، «لایک‌ها»، و یا خرید‌های آنلاین بسیار فراتر است. این گنجینه بی‌نظیر از داده‌های دنیای واقعی، به شرکت‌های چینی کمک می‌کند تا در توسعه خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی نقشی مهم ایفا کنند.

برنامه گسترده‌ای که دولت چین برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت هوش مصنوعی در دست انجام دارد، شامل حمایت گسترده و تخصیص بودجه فراوان برای تحقیق در زمینه هوش مصنوعی است، اما بیش از همه، آن‌ها همچون چراغ راهنمایی برای پیروی دولت‌های محلی در سراسر کشور به شمار ‌می‌روند. ساختار حکومت در چین پیچیده‌تر از آن چیزی است که اکثر آمریکایی‌ها تصور می‌کنند. دولت برای اینکه بتواند در مسیر مورد نظر شرکت کند، توانایی انتخاب برخی اهداف بلندمدت و بسیج منابع مهم را دارد.

منبع:

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *